تجلی عشق، عبودیت و نصرت الهی
به مناسبت ولادت امام حسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام
امام حسین علیه السلام تجلی عشق الهی
سوّمين پيشواى شيعه در سوّم شعبان سال چهارم هجرى به دنيا آمد.[1]پيامبر بزرگ اسلام از تولد او بسيار شادمان گشت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و ساير آداب وسنن اسلامى را درباره اين مولود مبارك، معمول داشت.[2] كنيه امام حسين (علیه السلام) اباعبداللّه است و القابش عبارت است از: رشيد، وفىّ، طيّب، سيّد، زكىّ، مبارك، التابع لمرضاةاللّه، الدليل على ذات اللّه، سبط و مشهورترين آنها «سيّدالشّهداء» است.[3]
امام حسين (علیه السلام) در هفت سال نخست زندگى خود، علاوه بر برخوردارى از تعليم و تربيت پدر و مادر از نعمت وجود مربّى انسانيّت، رسول گرامى اسلام نيز برخوردار بود.
مسعودى مىنويسد:
«رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دوران كودكى امام حسين (علیه السلام)، شخصاً متصدّى تغذيه، تعليم و تأديب او بود.»[4]
رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت به امام حسين و برادر بزرگش امام حسن (علیه السلام) علاقه و توجّه خاصّى داشت وآنان را باتمام وجود دوست مىداشت. «يَعلَى بن مُرَّه» مىگويد:
«در خدمت پيامبر (ص) به مجلس مهمانى مىرفتيم؛ در ميان راه به حسين (علیه السلام) كه مشغول بازى بود برخورديم. رسول گرامى (صلی الله علیه و آله) به محض ديدن حسين (علیه السلام) جلو رفت و دستهاى خود را گشود. كودك از اين سو به آن سو مىگريخت و پيغمبر (صلی الله علیه و آله) او را مىخندانيد تا آنكه او را گرفت؛ دستى را زير چانه و دست ديگرش را پشت سر حسين (علیه السلام) گذارد و او را بوسيد و فرمود:
«حسين از من است و من از حسينم؛ خداوند دوست بدارد كسى را كه حسين را دوست مىدارد؛ حسين سبطى از اسباط است.»[5]
«خَيْثَمَةِ بْنِ سُلَيْمان» از «ابُو هُرَيْرَه» نقل مىكند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«خداوندا! من حسين را دوست مىدارم پس تو هم او و دوستانش را دوست بدار.»[6]
روزى رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) از كنار خانه فاطمه (سلام الله علیها) عبور مىكرد، صداى گريه حسين (علیه السلام) را شنيد خطاب به دخترش فرمود:
«مگر نمىدانى گريه او مرا مىآزارد؟»[7]
از همه این روایات می توان فهمید که وجود مقدس امام حسین (علیه السلام) از همان ابتدا نشانه ای برای اظهار عشق الهی بوده است؛ به گونه ای که پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشانه دوستی خدا را، دوستی و عشق به حسین (علیه السلام) می داند. حسین (علیه السلام) مظهر و تجلی عشق خالصانه به خداوند است و خود نشانه هر عشق و محبت واقعی است. اگر کسی واقعا و خالصانه به خداوند عشق می ورزد، نمی تواند که حسین (علیه السلام) را دوست نداشته باشد و به او عشق نورزد. چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرمود: مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ ع وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَيْنِ وَ بُغْضَ زِيَارَتِهِ[8] «هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت امام حسین علیه السلام و شوق زیارتش را در دل او می اندازد، و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و بغض زیارت امام حسین علیه السلام را در دل او می نهد.»
امام سجاد علیه السلام تجلی عبودیت الهی
امام چهارم فرزند برومند حسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری- دو سال قبل از شهادت امام على عليه السلام- ديده به جهان گشود.[9] نام آن بزرگوار على، و كنيه مشهورش «ابوالحسن»[10] و لقبهاى معروفش «زينالعابدين»، «سيّد الساجدين»، «ذوالثفنات» و «سجاد» است.[11]
نويسنده محقق، دكتر سيد جعفر شهيدى مىنويسد:
«هريك از اين لقبها نشان دهنده مرتبهاى از كمال نفس و درجتى از ايمان و مرحلهاى از تقوا و پايهاى از اخلاص است و بيان دارنده اعتماد مردم به دارنده اين لقبها: سيد عابدان، پيشواى زاهدان (قدوة الزاهدين)، مهتر پرهيزكاران (سيد المتقين)، امام مؤمنان، زيور صالحان (زين الصالحين)، چراغ شب زنده داران (منار القانتين)، داراى پيشانى پينه بسته (ذوالثَفَنات) و چنانچه خواهيد خواند او به حقيقت مظهر نمايان اين صفتها بوده است و اين گفتهاى است كه همگى برآنند.»[12]
امام سجاد (علیه السلام) در ميدان عبودیت و بندگى گوى سبقت را از تمام همگنان ربود به طورى كه همه معترفند او آقا و زينت عبادت كنندگان بود. آن قدر به پيشگاه خداوند پيشانى بر خاك ساييد كه همه مواضع سجدهاش پينه بست و هر سال دو بار پينهها را قيچى مىكرد و به همين خاطر آن بزرگوار را «ذولاثَفَنات، پيشانى پينه بسته» ناميدند.[13]
از رسول خدا نقل شده:
«چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد، زينت عبادت كنندگان كجاست؟ گويا فرزندم على بن الحسين (علیه السلام) را مىبينم (كه در اجابت آن دعوت) بين صفها راه مى رود.»[14]
به هنگام عبادت، آن چنان محو مناجات مىشد كه از حوادث اطرافش به طور كامل غافل بود. زمانى آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول مناجات بود، فرزندش به درون چاه افتاد، مردم با صداىِ زارى اهلخانه براى نجات فرزند امام اقدام كردند و امام همچنان مشغول عبادت بود. بعد از عبادت از او پرسيدند:
«چرا نمازت را براى نجات فرزندت قطع نكردى؟»امام جواب داد:
«من با پروردگار عظيم مناجات مىكردم و متوجه نشدم.»[15]
هرگاه نعمتى از خدا را ياد مىآورد، سجده مىكرد. هرگاه آيات سجده (واجب و مستحب) رامىخواند سجدهمىكرد. هرگاه خداوندبدى وناگوارى را ازاو دورمىكرد، سجده مىنمود، از هر نمازى كه فارغ مىشد، سجده مىكرد. هرگاه به كار خيرى موفق مىشد، سجده مىكرد تا اثر سجده بر همه اعضاى سجدهاش ظاهر شد و او را سجّاد ناميدند.[16]
امام سجاد (علیه السلام) در دعای مکارم اخلاق، صحیفه سجادیه، یکی از آفات عبادت را تنبلی و کسالت معرفی می کند و اینگونه می فرماید: (اللّهمّ صلّ على محمدٍ و آله ... و لاتبتلينّى بالكسل عن عبادتك...) اين جمله معارف بسيارى دارد:
اولًا: عبادت، خود يك هدف تربيتى است و هدف آنست كه انسان به مقام عبوديت خدا و عبد خدا شدن برسد كه راه رسيدن به اين مقام هم همانا عبادت است. بنابراين، هدف: عبد خدا شدن، روش: عبادت و آفت تربيت: كسالت است. مشابه اين عبارت را امام سجاد (علیه السلام) در دعاى ابوحمزه دارند كه مىفرمايند: خدايا چرا به محض تصميم و اقدام به مناجات با تو، كسالت و خواب را بر من مستولى مىكنى؟! «نُعاس» و چُرت را بر من چيره مىسازى؟ بنابراين، از آفتهاى نيل به هدف در نظام تعليم و تربيت اسلامى همين كسالت و بىحالى است.
ثانياً: عبادت يكى از ابزار تغذيه روح انسان است و لذا اگر اين ابزار به واسطه كسالت، مخدوش شده و يا به كار گرفته نشود مسلماً انسان مريض مىشود چون تغذيه كافى نشده است.
ثالثاً: از علل كسالت مىتواند اين باشد كه انسان در تغذيههاى جسمى و روحى خويش رعايت تعادل و اعتدال را نمىكند و لذا در اسلام تأكيد زيادى بر داشتن نظم و تقسيم ساعات شبانه روز جهت تغذيه روح و جسم شده است. به طور مثال، تفريح و اوقات فراغت در عين حال كه امور مادىاند اما مؤثر در سلامت روح نيز مىباشند.
رابعاً: شايد اينكه امام كسالت در عبادت را بعد از طلب قدرت و قوت در پيرى و ناتوانى ذكر كردند حاكى از رابطه تنگاتنگ اين دو باشد. يعنى اگر انسان سالم و پرنشاط باشد امكان و فرصت عبادت، بهتر و بيشتر پيدا مىكند تا كسى كه كسل باشد. (چنانكه افراد در حال طهارت و پاكيزگى بيشتر رغبت به دعا و نماز پيدا مىكنند تا زمانيكه بدن و محيط اطراف آنها غيرمطهر است.) و بالعكس توجه به خدا و معنويات و عبادت مىتواند قدرتى فوق العاده به انسان عنايت كند و باصطلاح فرد نوعى «دوپينگ الهى» را استعمال مىكند و بىنياز از مصرف داروهاى مضر براى ازدياد قدرت جسمانى مىشود.[17]
حضرت اباالفضل علیه السلام تجلی نصرت الهی
عباس بن علی بن ابیطالب که با کنیه بسیار مشهور ابوالفضل شناخته میشود، پنجمین پسر امام علی (علیه السلام) و حاصل ازدواج علی بن ابیطالب با فاطمه بنت حزام معروف به امالبنین است. عباس نخستین فرزند امالبنین است.[18] قول مشهور این است که عباس (علیه السلام) در ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد.[19] به گفته اردوبادی، درباره روز و ماه تولد او نیز در منابع قدیمی چیزی یافت نمیشود و فقط کتابی به نام انیس الشیعه که در قرن ۱۳ق نوشته شده، روز تولد او را ۴ شعبان دانسته است.[20]
در تاریخ برای حضرت عباس (علیه السلام) کنیه های نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از:
۱. ابوالفضل: مشهورترین کنیه عباس است.[21] برخی عنوان کردهاند که چون در خاندان بنیهاشم هر کس عباس نام داشت، ابوالفضل خوانده میشد، به عباس(علیه السلام) نیز حتی در کودکی ابوالفضل گفته میشد.[22] سید عبدالرزاق موسوی مقرم به نقل از کتاب «الجريدة في أصول أنساب العلويين» نقل کرده که عباس(علیه السلام) فرزندی به نام فضل داشت. ازاینرو، او را ابوالفضل میخوانند.[23]
- ابوالقاسم: به دلیل اینکه عباس(ع) فرزندی به نام قاسم داشت، به او ابوالقاسم نیز گفته میشد. این کنیه درزیارت اربعین نیز آمده است.[24]
- ابوالقِربَة: برخی معتقدند که این کنیه به این دلیل به او داده شده است که درواقعه کربلاچندین بار مشک آب به خیمهها برد. این کنیه در چند منبع ذکر شده است.[25]
- ابوالفَرجَة: دلیل این کنیه این است که عباس(علیه السلام) در کار کسانی که به او متوسل میشوند گشایش ایجاد میکند.[26]
اگر تمام دوران زندگی حضرت عباس (علیه السلام) را بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت: حضرت عباس (علیه السلام) تجلی و مظهر نصرت و وفای به امام زمانش است. چنانکه امام صادق علیه السلام به ابوحمزه ثمالی می فرماید: وقتی خواستی قبر عباس بن علی علیهما السلام را در کنار شط فرات زیارت کنی چنین بگو: سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الزَّاكِيَاتِ الطَّيِّبَاتِ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَب ِ وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ص أَفْضَلَ الْجَزَاء[27]
« درود خدا و درود فرشتگان مقرب و انبياء مرسلش و درود بندگان صالح و نيكوكارش و درود تمام شهداء و صديقين و پاكان و پاكيزگان در صبح و شام بر تو اى فرزند امير المؤمنين، شهادت مىدهم كه تو تسليم فرزند نبى مرسل و سبط برگزيده پيامبر و راهنما و عالم و جانشين مبلّغ و مظلوم ستم ديده بوده و او را تصديق داشته و در مقام وفاء و خير خواهى او بودى پس خدا از طرف رسولش و امير المؤمنين و حسن و حسين صلوات اللَّه عليهم اجمعين بالاترين پاداشها را به تو داده»
آنچه در این متن به عنوان ویژگی ها و خصلت های مهم در وجود حضرت عباس علیه السلام تصریح می کند عبارت است از: تسلیم، تصدیق، وفاداری و خیرخواهی. در واقع با این متن و زیارت این معرفت به ما داده می شود که اگر کسی می خواهد در معیت با امام زمانش باشد و او را یاری کند باید تسلیم امام باشد و در تمام امورات امام را تصدیق کند و با تمام وجود تا جایی که جان خود را فدای امام کند، نسبت به امام وفادار باشد. بالاترین نصح و خیرخواهی برای امام این است که انسان در رکاب امام، جان خود را فدای امام کند.
در ادامه امام صادق علیه السلام می فرماید: به قبر حضرت عباس علیه السلام تکیه بده و بگو: السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ- الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكِ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْبَدْرِيُّونَ- الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ- وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاء أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِه[28]
« درود بر تو اى بنده نيكوكار، بندهاى كه فرمان بردار خدا و رسولش و امير المؤمنين و حسن و حسين عليهم السّلام بودى، درود و رحمت و بركات و بهشت خدا براى تو باد، و بر جان و جسد تو باشد، و خدا را شاهد مىگيرم كه تو همان راهى را رفتى كه اصحاب بدر رفتند همان كسانى كه در راه خدا جهاد كرده، و در جهاد با دشمنان خدا زبان به پند و نصيحت گشوده و خالص آن را بجا آوردند، در نصرت دوستان خدا سعى بليغ نموده، و از دوستان و محبّين حق تعالى دشمنان را دفع كردند، پس خدا برترين و با فضيلتترين و بيشترين جزاءها و پاداشها را به تو عطاء فرمايد، و نيز وافر و وافرترين پاداش كسى كه به بيعتش وفاء نموده»
چنانکه در این متن زیارت مشاهده می شود حضرت عباس علیه السلام به عنوان عبد صالح و کسی که با تمام وجود مطیع امام زمان خودش بوده معرفی شده است. حاصل این مطیع بودن نصرت و وفاداری به امام زمانش بوده است که نتیجه آن شهادت و جان دادن در راه امام و ولی زمان است به گونه ای که این شهادت موجب غبطه تمام شهدای عالم خواهد بود.
زیارت نامه حضرت عباس علیه السلام برای ما در این زمان درس معرفت است که برای نصرت و یاری امام زمان باید مطیع و تسلیم امام بود؛ اطاعت و تسلیمی که همراه با تصدیق و خیرخواهی برای امام باشد؛ تصدیق و خیرخواهیای که در راه وفاداری و نصرت برای امام هزینه شود؛ نصرتی که با تمام وجود آماده جان دادن در راه او باشد. البته باید بدانیم که این مسیر بدون شور حسینی و عبودیت سجادی ممکن نخواهد بود.
[1] - اعيان الشيعه، ج ۴، ص ۴۷؛ اعلام الورى( چاپ بيروت)، ص ۲۱۲؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۰۰؛ ارشاد شيخ مفيد، ص ۱۸۱؛ تذكرة الخواص، ص ۲۱۰
[2] - ارشاد شيخ مفيد، ص ۱۹۸؛ اعلام الورى، ص ۲۱۲؛ مقتل خوارزمى، ج ۱، ص ۱۴۴
[3] - حياةالامام الحسين( ع)، ج ۱، ص ۳۸.
[4] - اثبات الوصيّه، نشر رضى، قم، ص ۱۴۰
[5] - حُسَيْنٌ مِنى وَ انَا مِنْ حُسَيْنٍ، احَبَّ اللّهُ مَنْ احَبَّ حُسَيْناً، حُسَيْنٌ سِبْط مِنَ الْأَسْباطِ« سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۱؛ حديث ۱۴۴و مقتل الحسين، خوارزمى، ج ۱، ص ۱۴۶.»
[6] ( ۳)- نور الابصار، ص ۱۳۹
[7] ( ۴)- همان
[8] - کامل الزیارات، ص ۱۴۲
[9] ( ۱)- اعلام الورى باعلام الهدى، طبرسى، ص ۲۵۱. تاريخهاى ديگرى هم گفته شده است مانند: ۱۵جمادى الاولى سال ۳۶، ۲۱شعبان سال ۳۸، سال ۳۷و نیمه جمادی الاخر سال ۳۸.( ر. ك عوالم، ج ۱۸، ص ۱۲- ۱۴) سيد جعفر شهيدى در تاريخ مشهور خدشه كرده و آن را صحيح ندانسته و تاريخ صحيح ولادت را سال ۴۸هجرى دانسته است، ر. ك زندگانى على بن الحسين، شهيدى، ص ۳۰- ۳۷
[10] ( ۲)- كنيههاى ديگر آن حضرت ابو محمد، ابوالقاسم و ابوبكر ذكر شده است( ر. ك عوالم، ج ۱۸، ص ۱۹- ۲۰)
[11] ( ۱)- عوالم، ج ۱۸، ص ۱۶به نقل از فصول المهمه، ص ۱۸۳
[12] ( ۲)- زندگانى على بن الحسين، دكتر سيد جعفر شهيدى، ص ۸
[13] ( ۱)- عوالم، ج ۱۸، ص ۱۹به نقل از علل الشرايع
[14] ( ۲)- همان مدرك
[15] ( ۳)- ائمتنا، علىمحمد علىدخيل، ج ۱، ص ۲۶۴مشابه اين روايت در بحار ج ۴۶ص ۸۰نقل شده كه فرزند او به زمين خود و دستش شكست واهلخانه فرياد برآوردند وهمسايگان بهكمك آمدند وشكسته بند دست او را بست و امام همچنان در مناجات بود. صبح بعد وقتى دست فرزند را بسته ديد احوال پرسيد و از جريان مطلع شد
[16] ( ۴)- عوالم، ج ۱۸، ص ۱۹
[17] - تعليم و تربيت از ديدگاه امام سجاد(ع) بررسى اجمالى نكات تربيتى دعاى مكارم الاخلاق، ص: ۱۸۶
[18] - امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۵.
[19] - امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹.
[20] - اردوبادی، حیاة ابیالفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۶۴.
[21] - ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۹. ابننمای حلی، مثیر الاحزان، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۴.
[22] - مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.
[23] - موسوی مقرم، العبّاس(ع)، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۳۸.
[24] - مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.
[25] - بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۲؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۳۹۰ق، ص۲۰۳
[26] - مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.
[27] - کامل الزیارات، ص۲۵۶
[28] - همان