Doa Salamati

پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون غدیر خم (۱و۲)

به این مطلب رای دهید
(0 رای)

پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون غدیر (۱)

شبهه : چرا حضرت علی (ع) در هیچ کجای تاریخ ( حتی در کتب شیعه ) نفرمودند که : مردم در غدیر خم با من بیعت خلافت کردند . 

به خصوص پس از فوت عثمان که تمام دعواها بر سر خلافت حضرت علی بود ؟

پاسخ: این شبهه دروغی بیش نیست، چراکه امیر مؤمنان علیه السلام در موارد بسیاری به حدیث غدیر اشاره کردند، ما به طور نمونه با استفاده از منابع معتبر شیعه و اهل سنت به بعضی از آن موارد اشاره می کنیم:


۱ . احمد بن حنبل در مسندش با سند صحیح نقل می‌کند.

ابوطفیل می گوید : حضرت علی علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند می‏دهم هر مرد مسلمانی که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنی را که در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است ، از جا برخیزد . سی تن از مردم برای اقامه شهادت بپا خاستند ـ ابو نعیم گفته است که افراد بسیاری‏ شهادت دادند ـ و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین علی علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود :

آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها می‏باشم ؟ همگی فرمایش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را تصدیق کردند . رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود :

هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ، پروردگارا ! دوست علی را دوست بدار ، و دشمن علی را دشمن بدار .

 (مسند احمد ، ج ۴ ، ص ۳۷۰ ، ح ۱۹۸۲۳)


۲ . احمد بن حنبل در جای دیگر از مسندش می‌نویسد:

سعید بن وهب گوید: حضرت علی علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنی در حق من از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهی دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود: هر کس من مولای او هستم ، این علی نیز مولای اوست. (مسند احمد ، ج ۵ ، ص ۳۶۶ ، ح ۲۳۸۰۸)

همچنین هفت روز پس از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله امیرالمؤمنین علیه‏السلام به مسجد آمدند و خطاب به مردم ضمن سخنانی فرمودند: «پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به حجه الوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد و در آنجا شبیه منبری برای او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به حدی که سفیدی زیر بغلش دیده شد و در آن مجلس با صدای بلند فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...» خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دیناً». (اثبات الهداه، محمد بن حسن حر عاملی، ج ۲، ص ۱۸، ح ۷۲)  .

بار اول که امیرالمؤمنین علیه‏السلام را به اجبار برای بیعت آوردند و حضرت امتناع کرد، در آنجا فرمود: «... گمان ندارم پیامبر (ص) در روز غدیر خم برای احدی حجتی و برای گوینده‏ای سخنی باقی گذاشته باشد. قسم می‏دهم کسانی را که از پیامبر (ص) در روز غدیر «من کنت مولاه فعلی مولاه...» را شنیدند که برخیزند و شهادت دهند». دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجرای غدیر شهادت دادند! (بحار الانوار،ج ۲۸،ص ۱۸۶؛ اثبات الهدی، ج۲،‌ص ۱۱۵) .

و این موارد تنها نمونه ای از ده ها موردی بود که استدلال حضرت به واقعه غدیر که در کتب معتبر ذکر شده است.

پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون غدیر (۲)

شبهه دوم :

چرا در قرآن کریم ، صراحتا نام حضرت علی به عنوان خلیفه و جانشین نیامده ؟ لااقل چرا در قرآن کریم یک آیه وجود ندارد که ای پیامبر ، امر تعیین خلیفه و جانشین به عهده و وظیفه توست

هرچند جواب در این باره بسیار است اما به طور خلاصه جوابی را از امام صادق علیه السلام نقل می کنیم: ابوبصیر می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : مردم می گویند : چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو نماز بر رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد، تا آنکه رسول الله (صلی الله علیه و اله) آن را برای مردم تفسیر کرد و … (کافی ، ج ۱ ، ص ۲۸۶)
قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه جزئیات ، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است اما جزئیات و مصادیق آن به صراحت نیامده است وتبیین جزییات را به عهده پیامبرصلی الله علیه و آله نهاده شده است (سوره نحل آیه 44 و 64 )
خب پیداست اگر نام حضرت علی در قرآن برده میشد و با توجه به اینکه خیلی از منافقین و مسلمان نماها از حضزت علی کینه بدر ، حنین، خیبر را در دل داشتند دست به تحریف قرآن میزدند که این خیلی خطرناک است و اسلام در خطر نابودی قرار میگرفت.

شبهه سوم :

چرا در خصوص این موضوع مهم پیامبر اسلام از کلمه مولی استفاده می کند که حدود ۲۷ معنی مختلف می دهد و جالب اینجاست که حتی یکی از این ۲۷ مورد معنای خلیفه و جانشین و اولی الامر نمی دهد ! در حالیکه در لسان عرب برای این موضوع مهم کلمات فراوانی مانند : مالک ، اولی الامر ، سلطان ، والی ، حاکم ، امام و . . . وجود داشته است .
 اولا سوال کننده  از یک طرف می گوید یکی از این ۲۷ مورد ، معنای خلیفه و اولی الامر را نمی دهد آنوقت در چند کلمه بعد می گوید لسان العرب معانی همچون اولی الامر را استفاده کرده است.
ثانیا پیامبراسلام در روز غدیر خم فقط از کلمه مولا استفاده نکردند بلکه از کلماتی مانند ولی هم استفاده کردند:در کتاب خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، ج ۱ ، ص ۹۶ ، ح۷۹ با سند صحیح نقل شده است که پیامبر دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :من کنت ولیّه فهذا ولیّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه
و اسنادی از حاکم نیشابوری و ابن کثیر دمشقی هم درباره صحیح بودن این حدیث آورده شد .
ثالثا حقیقت آن است که رسول خدا(صلی الله علیه و اله) با هر زبانى خلافت و امامت على(علیه السلام) را بیان کرد. مگر نه آن است که در روایات بسیارى با عنوان «خلیفه من» على(علیه السلام) را معرفى کرده است، پاسخ به آن روایات چیست؟
به عنوان نمونه چند مورد از روایاتى که رسول خدا(صلی الله علیه و اله) در آنها على(علیه السلام) را به عنوان خلیفه خود نام برده است از مصادر عامه بیان مى کنیم:
۱ـ تاریخ الامم والملکوک، حافظ ابن جریر الطبرى، ج۱، ص۵۴۱؛
۲ـ الکامل ، ابن اثیر، ج۲، ص۶۲؛
۳ـ کنز العمال، العلامه المتقى الهندى، ج۱۳، ص۱۱۴؛
۴ـ المستدرک على الصحیحین، الحافظ الحاکم النیشابورى، ج۳، ص۱۳۳؛
۴ـ التلخیص، الحافظ الذهبى (چاپ شده در حاشیه مستدرک حاکم)، ج۳، ص۱۳۳ .
اضافه بر اینها علامه امینى در روایت رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) لفظ «خلیفتى» را از منابع بسیار متعدد روایى، تفسیرى و تاریخى اهل سنت نظیر: مسند احمد حنبل، تفسیر کشف البیان ثعلبى، جمع الجوامع سیوطى وخصائص نسائى نقل مى کند که برای آگاهی بیشتر می توانید به کتاب ارزشمند الغدیر ج۲، ص۲۷۸ مراجعه بفرمایید.

شبهه چهارم :

ما می دانیم که بسیاری از مردم مدینه و قبائل اطراف در غدیر خم حاضر نبوده اند چرا پیامبر اسلام پس از بازگشت به مدینه از این تعداد برای حضرت علی بیعت نمی گیرند ؟
جواب :
اولا تقریبا تمام مردم مدینه در این قضیه حضور داشتند نسائی در سنن خود مینویسد:
عن جابر بن عبد الله قال: أذن فی الناس بالحج فلم یبق أحد یقدر على أن یأتی راکبا أو راجلا إلا قدم فتدارک الناس لیخرجوا معه حتى إذا جاء ذا الحلیفه وولدت أسماء بنت عمیس محمد بن أبی بکر فأرسلت إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال اغتسلی واستثفری بثوب ثم أهلی ففعلت.
جابر می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان سفر حج صادر نمود، کسی نبود که قدرت داشته باشد سواره یا پیاده در این حج شرکت کند مگر اینکه حاضر بود، و در میقات (ذو الحلیفه) حاضر شدند، اسماء دختر عمیس فرزندش محمد بن ابو بکر را به دنیا آورد، کسی را نزد رسول خدا فرستاد تا وظیفه اش را بداند، دستور داد تا غسل کند وخودش را بپوشاند و همراه شود.
(السنن الکبرى – کتاب الحج – المواقیت – إهلال النفساء – ح ۳۶۲۷ با سند صحیح)
ثانیاً در بیعت های مشابه، بیعت گیری فقط از حاضرین می شده است مانند بیعت مردم با رسول الله صلی الله علیه و آله در حدیبیه یا بیعت خلفا در ابتدای حکومت خود. ثالثاً امامت یک امر الهی است لذا نیازی نیست که حتما از همه مردم برای ایشان بیعت گرفته شود بخصوص که اکثر جمعیت مسلمانان در آن واقعه حضور داشتند و رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه؛ حاضرین به غائبین و پدر به فرزندش برساند تا روز قیامت». بیعت مردم یا عدم آن در مشروعیت آن نقشی ندارد.

مشاهده 645 زمان

پیام بگذارید

از وارد کردن تمامی اطلاعات ضروری که با علامت (*) مشخص شده اند اطمینان حاصل کنید. وارد کردن کدهای اِچ‌تی‌اِم‌اِل مجاز نیست.

موسسه قرآن و عترت فدک سبز طوس