سخنرانى حضرت امام خمینی رحمة الله علیه به مناسبت «دهه فجر»؛ در جمع مهمانان خارجی
موضوع :تفاوت انگیزه ها در انقلاب های دنیا و انقلاب اسلامی
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
انگيزه انقلابهاى دنيا
من مقدم ميهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند در اين كشور مظلوم، مباركباد عرض مىكنم و از خداوند تعالى مسألت مىكنم كه همه آنها و همه ملتهاى مستضعف جهان را در مقابل مستكبران پيروز فرمايد.
مسائل ما زياد است، بعضى از مسائل را عرض مىكنم و اميدوارم كه آقايان كه در اطراف تشريف مىبرند توجه به اين مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصى كه متعهد هستند، آنها را تذكر بدهند. صورت اعمال هميشه شبيه به هم است، ظاهر عمل از يك فاجر فاسد ظاهر بشود يا كافر ظاهر بشود و از يك مؤمن موحد يا از يك ولى خدا، ظاهر يكى است. شمشيرى كه ابن ملجم مىكشد و بهترين خلق اللَّه را شهيد مىكند با شمشيرى كه بهترين خلق اللَّه مىكشد و عدو اللَّه را اعدام مىكند در صورت يكى است؛ شمشير است و قدرت عمل است و كشتن آن طرف يا شهيد كردن آن طرف. اما آنچه كه ممتاز مىكند اين دو عمل را از هم و همه اعمال صادره از بشر به واسطه او ممتاز مىشود، آن عبارت از غايات اعمال است، انگيزههاى اعمال است. اين شمشير براى چه كشيده شد و براى چه زده شد؟ اين ندا براى چى بلند شد و براى چى ختم شد؟ اگر شمشير براى خدا بلند بشود و براى خدا به پايين بيايد، اين انگيزه، انگيزه الهى است، ارزشمند است؛ اگر براى شيطان باشد، اين ابليسى است و ارزشمند نيست. اين در همه اعمال مردم است؛ در همه اعمال خصوصى انسان در اعمال اجتماعى، سياسى، انقلابى است.
انقلابات در دنيا زياد واقع شده است و يك حكومت رفته است، حكومت ديگر آمده است، يك رژيم رفته، رژيم ديگر آمده است، ولى انقلاباتى كه آمده است بايد ديد انگيزه انقلاب چه بوده است و براى چه چيز انقلاب واقع شده و ثمره اين انقلاب چى هست و چه بوده. انقلاب فرانسه، شوروى، ساير انقلاباتى كه در عالم واقع شده است، يك انقلاباتى بوده است و يك رژيمها تغيير كردند به رژيمى ديگر، حكومت تغيير كرده به حكومت ديگر، اما انگيزه انگيزه مادى بوده است، انگيزه دنيايى بوده است.
آن وقتى كه روسيه قيام مىكند و رژيم سابق را از بين مىبرد، انگيزهاش اين بوده است كه اين دنيا دست من باشد نه دست او. الان هم كه همه رژيمهاى دنيا در سر كار هستند، اينها اعمالشان اميال دنيايى است. يَاْكُلُونَ كَما تَاْكُلُ الْانْعامْ؛ «1» مثل همان حيواناتى كه با هم جنگ مىكنند و يكى ديگرى را از بين مىبرد، انگيزه يك انگيزه طبيعى است، يك انگيزه دنيايى است. اين دنيا را او مىخواهد براى خودش حفظ كند، آن هم مىخواهد براى خودش. قدرت را او براى خودش مىخواهد، آن هم براى خودش مىخواهد. اما انگيزه انبيا در انقلاباتشان، در قيامشان دنيا نبوده است، اگر دنيا را اصلاح كردند تبع بوده است، انگيزه الهى بوده است، براى خدا بوده و براى معارف الهى و براى بسط عدالت الهى در جامعه. آن انگيزه است كه اين انقلابات را از هم جدا مىكند.
حاكميت اسلام انگيزه اصلى در انقلاب ايران
ما اين انقلابى كه كرديم و ملت ما كرد، اين را به حسب آن طورى كه از اول نداى او بلند شد و الان هم اين ندا بلند است، اين انقلاب براى اسلام بوده است نه براى كشور، نه براى ملت، نه براى به دست آوردن يك حكومت؛ براى اينكه اسلام را از شرّ ابرقدرتها و جنايتكارهاى خارجى و از شرّ سليقههاى كج داخلى و داخل اسلامى نجات بدهد. اين انگيزه، انگيزهاى است كه اگر در جوانهاى ما ملاحظه بفرماييد، در عموم ملت ملاحظه بفرماييد، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست، در زمان رسول اللَّه هم استثنا بود، هميشه اين استثناها هست، اما وقتى كه وجهه عمومى مردم را در اين حركتهايى كه دارند، در اين شور و شوقى كه دارند و رو به مرگ مىروند با شور و شوق، از هر كدام بپرسيد كه تو چرا دارى مىروى به جبهه، مىگويد: براى خدا، براى اسلام، براى خدا، براى امر خداست. اما اگر فرض كنيد كه از يك سرباز روسى بپرسند كه تو براى جبهه مىروى چه بكنى؟ او مىگويد: مىخواهم اين كشور را به دست بياورم، مىخواهم قدرت خودم را توسعه بدهم.
در عالم هميشه همين طور است. ما بايد فكر اين معنا باشيم كه ما تلخيها و شيرينيها داشتيم. اما تلخيهايى كه داشتيم براى اين است كه، ما معارفمان ناقص است. شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلق اللَّه در عصر خودش، حضرت سيد الشهدا- سلام اللَّه عليه- و بهترين جوانان بنى هاشم و اصحاب او شهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت، لكن وقتى كه در آن مجلس پليد يزيد صحبت مىشود، حضرت زينب- سلام اللَّه عليها- قسم مىخورد كه ما رَايْنا الّا جَميلًا؛[1]
رفتن يك انسان كامل، شهادت يك انسان كامل در نظر اولياى خدا جميل است، نه براى اينكه جنگ كرده و كشته شده، براى اينكه جنگ براى خدا بوده است، قيام براى خدا بوده است. اگر اين معنا را تزريق كنند اين ميهمانهاى ما، اين ميهمانهاى عزيز ما در مملكتهايى كه مىروند به مردم بگويند كه جوانهاى ايران با انگيزه دارند خودشان را به جبهه مىرسانند و به شهادت، و شهادت را فوز عظيم مىدانند. اين شهادت فوز عظيم دانستن نه از باب اينكه كشته شدن است، خوب، كشته شدن، طرف ما هم كشته مىشود، از باب اين است كه اين انگيزه براى اسلام است. وقتى انگيزه براى اسلام شد، ديگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستيم و نرسيديم به آن مقامى كه بايد برسيم، از اين جهت تلخى داريم. ما البته تلخيها داشتيم به حسب اين وضع روحىاى
كه داريم. از ما اشخاص بزرگ شهيد شده است به دست اشخاص پليد، و خانوارها، خانوادهها، اطفال اينها الآن دارند كشته مىشوند و اين براى ما سخت است، براى ما دشوار است، لكن وقتى انگيزه را ملاحظه كنيم و غايات اعمال را ملاحظه كنيم و اگر بفهميم اين مقاصدى كه انبيا داشتند و آن كارهايى كه انبيا كردند و آن كارهايى كه در صدر اسلام واقع شده است چه جور بوده است، براى ما سهل مىشود؛ يعنى، خوف از بين مىرود، تلخى مبدّل به لذت مىشود، ناگوارى مبدل به گوارايى مىشود. و هر چه طرف اين انگيزه پيش برويم و اين مطلب روحى را بر خودمان تزريق كنيم و با مجاهدت پيش برويم، اين اسباب اين مىشود كه هيچ تلخى، ما در دنيا نبينيم مگر آن چيزى كه مخالف اسلام است. آنى كه مخالف اسلام است براى ما تلخ باشد و آن چيزى كه براى اسلام است براى ما شيرين باشد.
تلاش براى الهى نمودن انگيزهها
شما مىبينيد با اينكه هر روز تقريباً ايران زده مىشود و عده كثيرى از بچهها، از كودكها، از زنهاى پير، از مردهاى پير، از مردم عادى، خانه به رويشان خراب مىشود، مع ذلك از همان زير آوارها كه در مىآيند، حرفشان اين است كه ما بايد تا پيروزى جنگ كنيم. اين يك انگيزهاى است كه در اين جوانهاى ما پيدا شده است و اميد است كه در ما هم پيدا بشود. من واقعاً وقتى كه بعضى از جوانها را مىبينم، بعضى از اين صحبتهاى جوانها را مىشنوم، بعضى از اين شاديهاى آنها را مىبينم در جبههها، مىبينم كه جايى كه الان آتش است و هر روز آتشبازى است، اينها با سرافرازى و با عظمت روح و با شادى دارند پيش مىروند، من متحير مىشوم و از اين حسرت مىبرم كه ما نرسيديم به يك همچو مقامى. سعى كنيد كه انگيزهها، انگيزههاى الهى باشد. سعى كنيد كه به مردم خودتان هر جا هستند، به كشورهاى خودتان هر جا هستند تزريق كنيد كه انگيزههايشان الهى باشد؛ براى كشورگيرى نباشد، براى سلطه نباشد، براى دنيا نباشد. گمان نكنند كه دنيا يك چيزى است كه باقى مىماند، چند روز مىماند دست اين و از بين مىرود. آن چيزى كه باقى مىماند آنى است كه للَّه تعالى است. ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ،[2] ما عند اللَّه آن چيزهايى است كه انسان براى خدا مىكند، آنها باقى هست و آن چيزى كه پيش خود ما هست از دنيا و از جهاتى كه نفسانيت ما دارد، اينها از بين مىرود.
بنا بر اين، شما مطالعه كنيد در حال اين كشور، در حال اين ملت و بگوييد اين ملت را و اين كشور را براى كشورهاى خودتان، شايد ان شاء اللَّه، همين انگيزهها پيدا بشود و از سلطههاى خارجى كم بشود. و ما اميدواريم كه جوانان ما در اين اوقات همان طورى كه از اول بودند و با شادى به طرف جنگ مىرفتند و به طرف رساندن اسلام به پيروزى و خارج كردن اسلام از شرّ ابرقدرتهاى خارجى و سليقههاى كج داخلىاى كه در داخل كشورهاى اسلامى هست، اينها براى شرّ اينها و از بين بردن اينها پيروز بشوند و برسند به جايى كه حكومت اسلامى توسعه پيدا كند در همه جا و عدل اسلامى در همه جا توسعه پيدا بكند. و عدل اسلامى اين است كه همه حكومتهايى كه در دنيا هستند، روى موازين اسلامى حكومت بكنند و ما اميدواريم كه اين امر بتدريج مهيا بشود براى آن وقتى كه آن عدل بزرگ اسلامى در روى زمين توسعه پيدا مىكند و حكومتها حكومت عدل مىشوند.
و من از خداى تبارك و تعالى براى پيروزى اسلام و براى كسانى كه به اسلام خدمت مىكنند و كسانى كه دنباله اسلام هستند، رحمت و مغفرت طلب مىكنم و از خداى تبارك و تعالى براى كسانى كه در راه اسلام شهيد شدند، يا معلول شدند، يا اسير شدند، براى آنها سلامت و خروج از سلطه قدرتها دعا مىكنم و اميدوارم كه همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنيا و آخرت شما ان شاء اللَّه اصلاح بشود.
و السلام عليكم و رحمة اللَّه
منبع: صحيفه امام، ج۲۰، ص: ۲۰۲
[1] - «ما جز زيبايى چيزى نديديم».
[2] - سوره نحل، آيه ۹۶: «آنچه پيش شماست نابود مىشود و آنچه كه پيش خداست، ماندگار است».
عوامل پیروزی و اهمیت ایام الله دهه فجر در کلام امامین انقلاب اسلامی
عوامل پیروزی انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی (رحمة الله علیه)
وحدت و همبستگی بین اقشار
رمز موفقیت ما، که قدرتهای بزرگِ دنیا را عقب نشاند و یک قدرت شیطانی مثل قدرت خاندان پهلوی را فرو ریخت، این رمز موفقیت همین وحدت اقشار و وحدت کلمه بود. اگر بنا بود که قشر روحانی تنها می خواست به جنگ اینها برود خفه می کردند او را؛ نویسنده می خواست به جنگ آنها برود آنها را از بین می بردند؛ دانشگاهی می خواست این کار را بکند نمی توانست؛ بازار می خواست این کار را تنها بکند نمی شد؛ دهقان می خواست بکند نمی شد. اینکه همه چیز را ما به دست آوردیم، و ان شاءاللّه بعد هم به دست می آوریم، این برای همین پیوستگی است که بین اقشار ملت حاصل شد. و ما باید این همبستگی را نگه داریم. (صحیفه امام ، ج 5، ص471 )
قدرت ایمان در برابر قدرت شیطان
شما دیدید که یک ملتی که عددش کم و هیچ اسلحه نداشت و هیچ ابزار جنگی نداشت و هیچ نظامیگری نداشت [ولی] ابزار ایمان داشت، با ابزار ایمان غلبه کرد بر یک قدرت شیطانی که همۀ قدرتها دنبال او بودند. نه همان ابرقدرتها، همۀ قدرتها دنبال او بودند. این قدرت ایمان بود که یک مشت مردم را که هیچ نداشتند غلبه داد. این همان قدرتی بود که در صدر اسلام با یک ابزار کم و یک عدد کم غلبه کردند بر روم با آن بساط و بر امپراتوری ایران با آن همه ابزار. آنها تهی بودند از ایمان؛ و اینها دست پر بودند در ایمان، غلبه کردند.( همان، ج ۱۱، ص ۱۹۷-۱۹۸)
همراهی خداوند با قیام مردم
باید همه متذکر این معنا باشند که این پیروزی انقلاب ما پیروزی [ای] بود که به برکت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد «اللّه اکبر» این پیروزی به دست آمد. کسی گمان نکند که اشخاصی یا گروههایی پیروزی را برای ما تحصیل کردند. خیر، این خدای متعال بود که وقتی که دید مردم در راه او قیام کرده اند با آنها همراهی کرد.( همان، ج ۱۱، ص ۴۳۷ـ۴۳۸)
از خود گذشتن و به خدا پیوستن
این القای افکار متعدد و پشت کردن بر خود و رو کردن به خدا، حقیقت این است که ملت ما به خودش پشت کرد، به خدا رو آورد. آن چیزهایی که نفسش خواهش داشت توجه به آن نداشت. همۀ توجهش به این بود که جمهوری اسلامی را ایجاد کند. این توجه به خدا بود. از خود گذشته بود به خدا پیوسته بود. این رمز، رمز پیروزی است.( همان، ج ۱۰، ص ۴۱۸)
پیروزی مرهون تحول روحی در مردم
مسلّماً مادامی که نیت ما خالص است و برای خداست، خدای تبارک و تعالی با ماست و پیروز خواهیم شد. چنانچه در این راه قدرت بزرگی که در مقابل ما بود و پشتیبان او تمام قدرتها، اعم از اَبَرقدرتها و غیره بودند، لکن چون حُسن نیت بود و مردم متحول شده بودند به آن مردمی که در صدر اسلام بود... از این جهت، این پیروزی ما مرهون یک همچو تحول روحی است که در مردم پیدا شد. و الاّ ما که نه اسلحه داشتیم و نه نظام بود در کار و نه یک کارهایی داشتیم که مطابق اصول جنگی و اینها باشد. فقط چیزی که بود ایمان در مردم بود، و بحمداللّه وحدت کلمه. و من می خواهم از خدای تبارک و تعالی که این وحدت کلمه محفوظ بماند، و ان شاءاللّه تمام مشکلات ما حل بشود.( همان، ج ۱۰، ص ۸۰)
نترسیدن از مرگ
رمز پیروزی ملت ما همین بود که دیگر نمی ترسیدند از اینکه بروند توی خیابان بکشندشان. می رفتند، خیلی هم کشته می شدند. بالاخره هم با همین فریادها و دادها و «اللّه اکبر»ها پیروز شدند.( همان، ج ۸، ص ۴۸۴)
اهمیت ایام الله دهه فجر در کلام مقام معظم رهبری (حفظه الله)
مقطعِ رهایی ملت ایران
دههی فجر، دههی فجر و طلوع انقلاب است. به همین خاطر، بزرگداشت آن بایستی با اهمیت انجام بگیرد... دههی فجر، در حقیقت مقطع رهایی ملت ایران و آن بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا کرده است... در این کشور، قبل از دوران حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی، حاکمیت و مناسبات بین حاکم و مردم، همواره رابطهی غیراسلامی - رابطهی سلطان و رعیت، رابطهی غالب و مغلوب - بوده است... دههی فجر آمد و این سلسلهی غلط، این هندسهی معیوب و این رشتهی بیمار را قطع کرد و تمام شد... این برکات، این انتقال مهم و این تغییر خط، در نقطهی دههی فجر انجام گرفته است. این لحظهی تاریخی، لحظهی مهمی است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دهه تجدید عهد ملت با انقلاب
دههی فجر، دههی تجدید قوای نیروهای انقلابی با تجدید یادها و خاطرههای پُرشکوه آن روزهاست؛ دههی تجدید عهد و میثاق ملت ما با انقلاب است؛ دههی گرامیداشت بزرگترین معجزهی الهی در این روزگارهاست. ۱۹/۱۱/۱۳۶۹
پدیده منحصربهفرد
دههی فجر مثل خیلی از چیزهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، یک پدیدهی منحصربهفرد است در تاریخ شناخته شدهی ما. این، شعار نیست؛ این درست عین واقعیت است، با مطالعه و با تدبر. چرا منحصربهفرد است؟ همهی انقلابهای دنیا، از وقتی که جریان انقلابها و حضورهای مردمی در تاریخ ثبت شده است، سالگردهائی داشتند و دارند. اینی که این سالگردها به وسیلهی همان عامل و عنصری تجلیل بشود و به یاد مانده بشود که اصل آن حادثه را به وجود آورد، این در تاریخ نظیر ندارد... هر سال آن کسانی که سالگرد انقلاب را مجسم کردند، برجسته کردند، جشن گرفتند، آحاد مردم بودند. میلیونها مردم هر سال ۲۲ بهمن در سرتاسر کشور به خیابانها میآیند؛ آنها اعلام میکنند عید انقلاب را، سالروز انقلاب را، یادبود انقلاب را. این معنایش چیست؟ این معنایش این است که انقلاب، قائم به ایمانهای آحاد مردم است. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
مظهرِ اقتدار ملی
روز ۲۲ بهمن و راهپیمائی ۲۲ بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ مظهر اقتدار ملت ایران است؛ مظهر حضور مردمی و اراده و عزم ملی ملت ایران است که مرد و زن و پیر و جوان، در همهی شرائط به خیابانها میآیند و خودشان را در سرتاسر کشور در مقابل چشم بینندگان قرار میدهند؛ این خیلی باعظمت است. ۱۳۸۶/۱۱/۱۹
مانع بزرگ در مقابل دشمن
دشمنان ملت ایران و هویت ملی و پیشرفت این کشور میخواهند ملت ایران را از این فضای مستعد بالندگی و رشد خارج کنند و باز هم استیلای بیگانگان را بر این کشور برگردانند. یادبود دهه فجر، خود مانع بزرگی در راه تحقق این هدف است. سعی میکنند انقلاب را از یاد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، انقلاب را به یاد مردم میآورد. سعی میکنند امام را از یاد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، تجسم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست. ۱۳۸۰/۱۱/۰۳
منبع: صحیفه امام و پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
«ایام الله» های انقلاب اسلامی
معناشناسی «ایام الله»
ایام الله (روزهای خدا ( زمانهایی است که اراده، مشیت و نشانههای وحدانیت و قدرت خدا به گونه ویژهای آشکار شده و علل و اسباب مادی و دنیایی از تاثیر افتاده باشد؛ مانند روز مرگ،روز قیامت، روزهای نابودی قوم نوح، عاد... و روزهایی که نعمت ویژهای از سوی خدا آشکار شده است؛ مانند روز خارج شدن حضرت نوح علیهالسّلام از کشتی و نجات ابراهیم علیهالسّلام از آتش و.. (طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۸. )
«ایام الله» در قرآن
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (ابراهیم / ۵)
«و همانا موسى را با نشانههاى خود فرستاديم [و به او وحى كرديم] كه: قوم خود را از تاريكىها به سوى روشنايى بيرون آور و روزهاى خدا را [كه روزهاى رحمت، عذاب، پيروزى و شكست است] به آنان يادآورى كن، بىترديد در اين روزهاى خدا براى هر شكيباى سپاس گزارى نشانههايى [از توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] است.»
در آیه به یکی از ماموریتهای بزرگ موسی اشاره شده، میفرماید: «تو موظفی که ایام الهی و روزهای خدا را بیاد قوم خود بیاوری» (و ذکرهم بایام الله(
مسلما همه روزها، ایام الهی است، همانگونه که همه مکانها متعلق به خدا است، اگر نقطه خاصی بنام بیت الله ) خانه خدا) نامیده شد دلیل بر ویژگی آن است، همچنین عنوان ایام الله مسلما اشاره به روزهای مخصوصی است که امتیاز و روشنائی و درخشش فوق العادهای دارد. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۷۱. )
مفسران در تفسیر آیه احتمالات مختلفی دادهاند:
بعضی گفتهاند اشاره به روزهای پیروزی پیامبران پیشین و امتهای راستین آنها میباشد، و روزهائی که انواع نعمتهای الهی بر اثر شایستگیها شامل حال آنها میباشد.
و بعضی گفتهاند اشاره به روزهائی است که خداوند اقوام سرکش را به زنجیر عذاب میکشید و طاغوتها را با یک فرمان درو میکرد!
و بعضی اشاره به هر دو قسمت دانستهاند.
اما اصولا نمیتوان این تعبیر گویا و رسا را محدود ساخت، ایام الله، تمام روزهائی است که دارای عظمتی در تاریخ زندگی بشر است.
هر روز که یکی از فرمانهای خدا در آن چنان درخشیده، که بقیه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، از ایام الله است.
هر روز که فصل تازهای در زندگی انسانها گشوده، و درس عبرتی به آنها داده و ظهور و قیام پیامبری در آن بوده، یا طاغوت و فرعون گردنکشی در آن به قعر دره نیستی فرستاده شده، خلاصه هر روز که حق و عدالتی بر پا شده و ظلم و بدعتی خاموش گشته، همه آنها از ایام الله است. (همان)
ایام الله های انقلاب اسلامی
روایت امام از یوم الله ۲۶ دی
در این اثنا صحنهای را که امام خمینی (ره) برای زمان فرار شاه تصویر کرده است را مشاهده کنید: «آن روزى که این خبیث فرار کرد از «ایّام اللَّه» بود؛ که یک ملتى که هیچ نداشت یک قدرت را شکست، به طورى که نتوانست بماند. نه قدرت خودش، قدرت همه؛ دنیا ایستاده بود مقابل شما، من مطلع بودم، دنیا ایستاده بود پشتیبان، پشتیبان خودش اول؛ پشتیبان وارث آن، که این شخص بختیار باشد، ثانیاً. ایستاده بودند دنبال او که نگهشان دارند. دو دستى آمریکا چسبیده بود که شاه را نگه دارد. وقتى او فرار کرد، دو دستى چسبیده بودند بختیار را نگه دارند. مىفرستادند پیش ما که این از ماست، این مال ماست! نوکر بودند اینها».(صحیفه امام، ج۹، ص: ۴۶۷)
«یوم الله» یعنی به صحنه آمدن ایمان یک امت
در مکتب امام و رهبری، آن نیروی نامتناهیای که در جبهه حق وجود دارد که «یوم الله» را رقم میزند و طومار جبهه باطل را در هم میپیچد، به صحنه آمدن ایمان یک امت و ملت است. ولو این امت به لحاظ مادی، قوه و نیرویی نداشته باشد، اما ایمان یک امت قدرتی است که هیچ قدرت مادی یارای مقابله با او را ندارد.
حضرت امام (ره) در بیان یوم الله بودن ۱۷ شهریور خاطره بسیار عجیب نقل میکنند که حاکی از این است که این روحیه شهادت طلبی در تمام مردم حتی یک کودک ۱۲ ساله هم ایجاد شده بود: «۱۷ شهریور از «ایّام اللَّه» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم. مبدأ پیروزى و همه روزهایى که نمىتوانیم ما بشمریم. این روزهایى که آنها با کمال شقاوت حمله مىکردند و شما با کمال شجاعت زن و مردتان مىایستادید در مقابلشان. یک کسى که براى من نقل کرد گفت من خودم دیدم که یک بچه ده دوازده ساله- یک همچو چیزى- سوار موتورسیکلت بود و رفت طرف تانک! تانک هم او را زیر گرفت از بین برد. اما یک همچو روحیه پیدا شده بود که بچه دوازده ساله هم حمله به تانک مىکند، با دست خالى و هیچى»! (همان ص ۴۶۹ )
چرا شب ۲۲ بهمن یومالله شد!
حضرت امام (ره) در تصویر یک یوم الله دیگر یعنی شب ۲۲ بهمن ۵۷، تصویری از این تقابل ارائه میکنند: «این را از یاد نبرید که تمام چیزها را جمع کردند و تمام کیدها را درست کردند براى اینکه در یک شب بریزند کودتا کنند و همه اشخاصى که احتمال مىرود یک کارى از آنها بیاید همه را از بین ببرند، ملت را باز برگردانند به آن حال اول، خدا نخواست. این یکى از «ایّام اللَّه» بود که شما ملت شریف نورانى با قلبهاى پر از ایمان نترسیدید و آن روز ریختید به خیابانها، با اینکه اعلام حکومت نظامى بود، ریختید به خیابانها و خنثى شد آن چیزى که آنها مىخواستند. مىخواستند خیابانها خلوت بشود، تانکها را بیاورند همه جا مستقر بکنند و شب مشغول آن جنایت بشوند. خداى تبارک و تعالى به داد این ملت رسید. و آن روز یکى از ایام اللَّه بزرگ است. همه قدرتها دنبال اینها بودند. همه قدرتها، نه فقط قدرت ابرقدرت؛ دیگران هم بودند. آنهایى که به نرخ روز کارهایشان را مىکنند؛ نان به نرخ روز مىخورند. همه آن روز پشتیبانى مىکردند، مع ذلک خداى تبارک و تعالى به شما مرحمت فرمود، شما را بر این قدرتهاى بزرگ پیروز کرد و دست اجانب را از مملکت شما کوتاه کرد.(همان ص ۴۶۸)