نقش «بصیرت» در مقابله با توطئههای دشمنان
۱. معنا و مفهوم «بصیرت»
«بصیرت» به معنى بينائى دل است.
بصیرت، نوعی دیدن درونی است که با دیدن چشم ظاهری، متفاوت است و اصلا با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را چنان که هست در می یابد.[1]
۲. ارتباط بصیرت با تعقل، تدبر و تفکر
معنای عقل، فهم، معرفت و درك است؛ بنابراین تعقل به معنی فهمیدن و درک کردن است.
معنای تدبر، دقت و تأمل در امورات و توجه به عواقب کار است.
همچنین فکر و تفکر به معنی اعمال نظر و تدبّر براى بدست آوردن واقعيات و عبرتها است. [2]
آنچه از معناشناسی واژه های تعقل و تدبر و تفکر نتیجه گیری می کنیم آن است که بین این واژه ها با بصیرت ارتباط بسیار نزدیک برقرار است؛ به گونه ای که تا تعقل و تدبر و تفکر وجود نداشته باشد، بصیرت نیز ایجاد نخواهد شد. بنابراین زمینه ایجاد بصیرت، تعقل و تدبر و تفکر است.
۳. اهمیت و جایگاه بصیرت در قرآن و روایات
اهمیت و جایگاه بصیرت، روشنبینی و درک درست از شرایط و فضاها به گونهای است که قرآن کریم یکی از ویژگیهای فرستاده خدا و پیروانش را داشتن بینش صحیح از رفتارها و کردارها میداند و میفرماید: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی اَدْعُوا اِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»؛ بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم. [3]
علامه طباطبایی (ره) ذیل این آیه می نویسند: قُلْ هذِهِ سَبِيلِي؛ اعلام راه است و عبارت أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَة؛ بیان راه است. [4]
در واقع پیامبران خدا شیوه و راه خود را بر مبنای بصیرت پایه ریزی می کردند و کسانی می توانند به تمام معنا تابع و پیرو ولی خدا باشد که دارای بصیرت باشد. چنانچه مرحوم علامه ذیل جمله وَ مَنِ اتَّبَعَنِی می نویسد: سبيلى كه در آيه شريفه آمده همان دعوت با بصيرت و يقين بسوى ايمان محض و توحيد خالص است و معلوم است كه در چنين سبيلى تنها كسانى شركت دارند كه در دين مخلص براى خدا باشند و عالم به مقام رب العالمين و داراى بصيرت و يقين بوده باشند. (همان)
بنابراین طبق آیه فوق؛ انبیا راه را اعلام کردند و راه آنان بر اساس بصیرت و یقین بوده است و کسانی می توانند به معنای کامل تابع آنها باشند که دارای بصیرت باشند.
کسی که بصیرت لازم داشته باشد، در روزهای فتنه و فضاهای غبارآلود، مسیر را اشتباه نخواهد پیمود و از توانمندی و جسارت برخورد با دیگران و اظهار حق و حقیقت برخوردار میشود.
در اهمیت و جایگاه بصیرت همین بس که در آموزههای دینی ما، انسان بیبصیرت همانند فردی کور و کسی که قدرت تشخیص راه از چاه را ندارد، دانسته شده و کوری چشم ظاهر به مراتب آسانتر از کوری چشم باطن و عدم بصیرت شمرده شده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره جایگاه بصیرت میفرمایند: «لَیْسَ الْاَعْمَی مَنْ یَعْمَی بَصَرُهُ اِنَّمَا الْاَعْمَی مَنْ تَعْمَی بَصِیرَتُهُ؛ کور آن نیست که چشم او کور است، کور آن است که بصیرتش کور است» [5]
امام علی (علیه السلام) نسبت به ارزش و اهمیت بصیرت می فرمایند: فَقْدُ الْبَصَرِ اَهْوَنُ مِنْ فِقْدَانِ الْبَصِیرَةِ؛ از دست دادن بینایی ظاهری آسان تر است تا از دست دادن بصیرت. [6]
۴. رابطه بصیرت و ولایت
بالاترین مسئله در دین اسلام بنا بر روایات، مسئله ولایت است. در روایتی زراره به نقل از امام باقر علیه السلام می فرماید: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِن؛ اسلام بر پنج چیز بنا گذاشته شده است؛ نماز، زکات،حج، روزه و ولایت. زراره می گوید: سوال کردم که کدام یک از اینها افضل و بهتر از بقیه است؟ حضرت علیه السلام فرمودند: ولایت از همه اینها بهتر است؛ زیرا ولایت کلید و آغازگر همه اینهاست و صاحب ولایت (امام و رهبر) است که راهنمایی کننده افراد بر انجام اینها است. [7]
با توجه به حدیث مذکور؛ این ولایت است که دیگر مظاهر دین مثل نماز و روزه و... را آشکار و تبیین می کنند و بدون ولایت فقط ظاهر و پوسته ای از دین می ماند.
گاهی جامعه چنان دچار تشویش و فتنه می شود و دشمنان اسلام آنگونه فتنه گری می کنند که دیگر آنجا صرف نماز خواندن و روزه گرفتن نیست که نجات دهنده است؛ چه بسا کسانی که اهل نماز و روزه نیز هستند در آن فتنه ها غرق می شوند. اگر در چنین موقعیت هایی بصیرت وجود نداشته باشد انسان در زمین دشمن بازی می کند در حالی که گمان می کند کار درست را انجام می دهد.
در فتنه هایی که مردم در زمان امام علی علیه السلام دچار شدند و جنگ میان مسلمانان رخ داد، امام علیه السلام به اصحاب خود فرمودند:
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّها خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ، وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ. وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ، وَ لَا يَحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَق...؛ بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مىكنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مىكردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمىكشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد... [8]
جمله «و لا يحمل هذا العلم» اشاره به اين است كه ما نخستين بار در اسلام، مجبور شدهايم كه با افرادى كه مدعى اسلام و اهل قبلهاند به دليل بغى و طغيانشان پيكار كنيم و اين امر براى ظاهربينان و كوته فكران، بسيار مشقتبار است؛ لذا اين پرچم را جز آگاهان با استقامت و كسانى كه حق را از باطل به خوبى مىشناسند، كسى ديگر نمىتواند بر دوش كشد. [9]
بالاترین کسی که اهل بصیرت و صبر و علم به مواضع حق است، خود امیرالمومنین علیه السلام است. بهترین کسی که قابلیت دارد پرچمدار حکومت و ولایت باشد، خود امام علیه السلام است. بنابراین کسی که صاحب بصیرت است برای نجات از فتنه دست به دامن ولایت می شود و با ولایت راه نجات را پیدا می کند.
بنابراین اگر بخواهیم یک میزان و معیار برای بصیرت افزایی افراد مشخص کنیم، باید گفت به میزانی که ولایت پذیری افراد بیشتر و بهتر باشد، بصیرت افراد بیشتر خواهد بود. خوارج افرادی بودند که اهل عبادت ها و سجده ها و تلاوت های انچنانی بودند؛ ولی همین افراد وقتی در جنگ صفین بین اطاعت از حقیقت دین که ولایت بود و ظاهر دین ماندند، حقیقت دین را رها کرده و به گمان خود ظاهر دین را رعایت کردند.
اگر انسان با تعقل و تدبر و تفکر، در بصیرت افزایی خود نکوشد، و فقط از دین ظاهری را بفهمد در حساس ترین موقعیت ها که یاری ولی زمان است، ولی زمان را رها کرده و دست از ولایت برمی دارد.
۵. ۹دی تبلور بصیرت در جمهوری اسلامی ایران
یکی از مصادیق بصیرت در عرصه اجتماعی، حماسه روز ۹ دی است. این حماسه در سال ۱۳۸۸ در حمایت از جمهوری اسلامی ایران مقابل فتنه ۸۸ اتفاق افتاد. در آن سال پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، به دنبال ادعای تقلب در انتخابات توسط برخی از کاندیدها، موجی از اعتراضات در نقاط مختلف کشور به راه انداختند . عدم بصیرت برخی از خواص آن زمان، موجب شد که دشمنان داخلی و خارجی از این فرصت استفاده کردند و با هدف گرفتن اصل نظام جمهوری اسلامی ایران و در رأس آن ولایت فقیه، آشوب ها و اغتشاشات را به مدت چند ماه در کشور دامنه دار کردند به گونه ای که جسارت ها آنقدر زیاد شد که در ماه محرم و روز عاشورا نسبت به وجود مقدس امام حسین علیه السلام هتک حرمت شد. با این هتک حرمت ها، مردم ولایتمدار و با بصیرت انقلاب اسلامی ایران نتوانستند ساکت بنشینند؛ لذا در ۹دی همان سال با راهپیمایی حماسه ای مردم در حمایت از دین، اسلام، ولایت و انقلاب اسلامی قیام کردند و آن صحنه های با شکوه و ماندنی را در آن روز به یادگار گذاشتند. در اینباره مقام معظم رهبری (حفظه الله) فرمودند: «اگر صدها بار هم برای نعمت هوشیاری این ملّت سجده شکر به جای آورده شود، باز هم کم است. حماسهای که محاسبات دشمن را به هم ریخت، محاسباتی که با همکاری و برنامهریزی عدهای اقلیت در داخل از روی بغض و کینه شکل گرفته بود اما در این روز حماسی یک بار دیگر امّت اسلامی با بصیرت عمل کرد و دشمنان نظام مایوس شدند.»
علت اینکه این روز به عنوان روز «بصیرت» نامگذاری شده است در همین است که هدف دشمن در آن ایام این بود که از این آب گل آلودگی که ایجاد شده است ماهی بگیرد و با این بهانه، دین، ولایت و انقلاب اسلامی را نابود کند؛ ولی مردم با بصیرت در این فتنه گرفتار نشده و نشان دادند که با جان و دل، دین و ولایت و انقلاب اسلامی خود را می خواهند.
۶. راههای مقابله با دشمنان
شکی نیست که نظام جمهوری اسلامی ایران که با محوریت ولایت فقیه اداره می شود دارای دشمنانی است که هدفی جز نابود کردن این نظام ندارند. از این رو لازم است با راههای مقابله با دشمنان آشنا شد که در اینجا به ذکر مواردی از آن می پردازیم.
۶. ۱. بصيرت
اولین راه مقابله با دشمن، بصیرت است. اگر بصیرت نباشد موارد بعدی نیز که ذکر می شود ممکن است فایده نداشته باشد. از آنجا که جایگاه و موقعیت بکارگیری بصیرت، غالبا در فتنه ها و مقابل دشمنان است؛ از این رو اگر بصیرت نباشد به راحتی در برابر فتنه ها و نقشه های شوم دشمنان انسان شکست می خورد.
بصيرت مىتواند حاصل تجربه و به كارگيرى عقل و هوش و ذكاوت و ميزان صفا و خلوص نيت و پاكى و طهارت باشد.
قرآن كريم مىفرمايد: من جاهد فينا لنهدينهم سبلنا؛ هر كس در راه (رسيدن به حقيقت و خير سعادت) مجاهده كند (و از روى صدق) گام بردارد او را هدايت كرده و به او بصيرت مىدهيم.
نكته مهم آن است كه در برابر كفار و مشركين بايد از استعدادهاى بالقوه و بالفعل خود استفاده نمود و در اين مسير هر كس با صدق و خلوص نيت گام بردارد وعده الهى (اعطاى بصيرت و هدايت) براى او محقق خواهد شد.
يكى از راههاى مقابله با نقشههاى دشمنان اسلام، بينايى، هوشيارى و استفاده از تجربيات افراد و جامعههاى ديگر در مبارزه با مستكبران است و اين بصيرت با تلاش خالصانه انسانهاى مؤمن، همراه با تفكر و تدبر در آيات قرآن به دست مىآيد.
راه ديگر رسيدن به بصيرت پناه بردن به خدا در هنگام هجوم شيطان است، چنانکه قرآن می فرماید: انّ الذين اتقوا اذا مَسَّهُم طائِفُ مِنَ الشيطان تَذَكَّرُوا فَاذاهُم مُبْصِرون [10] ؛ كسانى كه پرهيزكارى پيشه كردند چون با پندار شيطانى برخورد كنند (خدا را) ياد كنند و در دم به بصيرت آيند.
۶. ۲. صبر و تقوى
از جمله راه های مقابله با کید و نقشه های دشمن، تمسک به صبر و تقوی است. قرآن در این باره می فرماید: إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً [11] ؛ اگر به شما نيكى رسد ناراحت مىشوند و اگر بدى به شما رسد خوشحال مىشوند، اگر صبر كنيد و تقوا پيشه كنيد نقشههاى آنان شما را ضرر نمىرساند.
در اين آيه اين دو (صبر و تقوا) در كنار هم دفع كننده حيلههاى كافران محسوب گرديده است به گونهاى كه اگر صبر و تقوى در جامعه اسلامى رواج پيدا كند حيلههاى دشمنان ضررى بر مسلمانان وارد نخواهد نمود.
در واقع انسان پرهيزكار و شكيبا بر قدرت لايزال الهى تكيه دارد و بركات تقوى و صبر او را آبديده كرده و از امدادهاى الهى برخوردار خواهد نمود. و كافران و مشركان نخواهند توانست بر او و بر جامعه الهى آسيبى وارد نمايند.
۶. ۳. اتحاد و برادرى
وحدت کلمه و اتحاد قلوب نقش به سزایی در دفع توطئه های دشمنان خواهد داشت. بخاطر همین است که دشمن همیشه در رصد این است که ببیند چه موقع جامعه دچار تفرقه و دو دلی شده است، تا از این فرصت استفاده کند و نقشه های خود را در پیش بگیرد. در اهمیت این موضوع قرآن می فرماید:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً [12] ؛ همگى به ريسمان الهى چنگ زنيد و متفرق نشويد و نعمت الهى بر خودتان را يادآوريد چرا كه دشمنان (يكديگر) بوديد و بين دلهايتان مهربانى انداخت پس به آن نعمت برادر (يكديگر) شديد.
شأن نزول آیه
اين آيه زمانى نازل شد كه دو نفر از قبيله اوس و خزرج به نامهاى سعد بن زراره و ثعلبة بن غنم با يكديگر مجادله كردند و هر كدام افتخاراتى را كه بعد از اسلام نصيبشان شده بود به رُخ يكديگر مىكشيدند. ثعلبه مىگفت: حنظله (غسيل الملائكه)، حزيمه بن ثابت (ذوالشهادتين) و عاصم بن ثابت و سعد بن معاذ از ما هستند. سعد بن زراره گفت: ابن ابى كعب، معاذ بن جبل و زيد بن ثابت و ابو زيد و سعد بن عباده (خطيب مدينه) از ماست.
كم كم كار به جاهاى باريك كشيد و قبيلههاى دو طرف آگاه شدند و در برابر يكديگر قرار گرفتند بيم آن مىرفت كه بين آنها درگيرى ايجاد شود. خبر به پيامبر (ص) رسيد و ايشان با تدبير و بيان خود به آن وضع خطرناك پايان دادند. در اينجا آيه فوق نازل شد و همه را به اتحاد و همبستگى دعوت نمود. [13]
در ارتباط با معناى «حبل الله» تفسيرهاى مختلفى شده است.
برخى گفتهاند منظور قرآن است و بعضى اسلام دانستهاند و بعضى ديگر مصداق كامل آن را ائمه (ع) دانستهاند. در سخنان ائمه (ع) نيز آن را به قرآن تعبير كرده است و در برخى از روايات معناى آن را آل محمد (ص) دانستهاند. اما هيچ كدام با يكديگر منافات ندارند، زيرا منظور از ريسمان الهى هر گونه وسيله ارتباط با ذات پاك خداوند است؛ خواه اين وسيله اسلام يا قرآن يا اهل بيت پيامبر باشند، همه آنها در مفهوم حبل الله جمع است.
نكته جالب در تعبير قرآن به «حبل الله» آن است. معمولًا زمانى به ريسمان چنگ مىزنند كه در قعر چاه باشند. لذا قرآن با اين تعبير مىخواهد به انسان بفهماند كه بدون آموزههاى قرآنى نمىتوان از چاه تاريك غرايز سركش و يا چاه جهل و نادانى بيرون آمد. براى نجات از اين تاريكىها بايستى به رشته و ريسمان محكم الهى يعنى قرآن و آورنده قرآن و جانشينان واقعى او (اهل بيت (ع)) چنگ زد تا به آسمان معنويت و تكامل انسانى رسيد. [14]
۶. ۴. دوستى نكردن با بيگانگان
یکی از ابزارهای دشمنان خارجی برای نابودی یک نظام و جامعه، استفاده از دشمنان داخلی است. دشمنان خارجی با طرح دوستی با برخی از افراد خودباخته داخلی و وعده های کاذب به آنان، در پی توطئه ها و نقشه های خود هستند. از این رو قرآن از دوستی با بیگانگان و دشمنان نهی کرده است و فرموده است: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِيْ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ[15] ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از غير خودتان كسى را دوست و محرم اسرار خود نگيريد. آنان (بيگانگان) از نابكارى و شرّ و فساد در حق شما كوتاهى نمىكنند. آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از سخنانشان آشكار شده است. آنچه در سينههايشان پنهان مىدارند بزرگتر است.
شأن نزول آیه
هنگامى اين آيات نازل شده كه عدهاى از مسلمانان با يهوديان (به سبب خويشاوندى يا همسايگى يا حق رضاع و يا پيمانى كه از قبل بسته بودند) دوستى داشتند و با آنان صميمى بوده و برخى از اسرار مسلمانان را به آنان مىگفتند. كفار خود را دوست مسلمانان قلمداد مىكردند و از اسرار آنان مطلع مىشدند. اين آيه به مسلمانان هشدار داد كه چون آنان هم كيش شما نيستند نبايد آنان را محرم اسرار خود بدانيد چون آنان دوست دارند هميشه شما در رنج و عذاب باشيد.
«بطانه» به معناى لباس زيرين است و «خبال» به معناى چيزى است كه غالباً از بين رفتن آن در عقل انسان اثر مىگذارد.
(زيانهايى كه به عقل انسان آسيب مىرساند.) در واقع آيه مىخواهد به مسلمانان بگويد كه دوستى بيگانگان از روى نفاقاست. آنها واقعاً دوست شما نيستند چون هميشه آرزو دارند كه شما در رنج و عذاب باشيد. آنها براى اينكه شما از درونشان آگاه نشويد و رازشان فاش نگردد معمولًا در رفتار و سخنان خود دقت و احتياط مىكنند اما با وجود اين، آثار دشمنى از سخنانشان آشكار است.
نتيجه آنكه دوستى نكردن با كفار يكى از راههاى مقابله با حيلههاى بيگانگان است؛ چون هدف آنان از دوستى، تنها ضربه زدن و به رنج انداختن مسلمانان و دستيابى به اطلاعات محرمانه مسلمانان است. [16]
۶. ۵. مبارزه فرهنگى به وسيله قرآن
قرآن خود وسیله ای مهم و محکم در برابر دشمنان است. خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دستور می دهد در مقابله با دشمنان دین، با سلاح قرآن وارد شود و از آن تعبیر به جهاد کبیر کرده است. فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً [17] ؛ اى پيامبر از كافران پيروى نكن و به وسيله آن (قرآن) با آنان مبارزهاى بزرگ بنما.
در مرحله جنگ روانى دشمن مىبايست از قرآن استفاده كنيم و به وسيله تعاليم بزرگ آن با كافران مبارزه فرهنگى داشته باشيم.
اين آيه ابتدا به پيامبر مىفرمايد هيچ گاه تسليم (هوا و هوس كفّار) مشو و در برابر آنان بايست و با قرآن با آنان جهادى بزرگ كن. منظور از جهاد بزرگ جهادى است كه ابعاد روح و فكر مردم را در بر بگيرد و بدون شك منظور از جهاد در اينجا جهاد فكرى و فرهنگى و تبليغاتى است نه جهاد مسلحانه، چرا كه اين سوره مكى است و مىدانيم دستور جهاد مسلّحانه در مكه نازل نشده است. اين آيه دليل روشنى است بر اينكه جهاد فكرى و تبليغاتى در برابر دشمنان و گمراهان از بزرگترين جهادهاست. و اين تعبير قدرت تأثيرگذارى قرآن را بيان مىكند كه با استدلالهاى قوى و تأثير عميق و جذابيّت فوقالعاده مىتواند تبليغات دشمنان اسلام را بى اثر نمايد. [18]
۶. ۶. مجهز شدن به سلاح روز
در برابر توطئه ها و نقشه های فراوان دشمنان، اگر یک جامعه مجهز به سلاح روز نباشد و از قدرت نظامی کامل برخوردار نباشد؛ حتما دشمنان برای نابود کردن آن جامعه طمع خواهند کرد. بنابراین حرف کسانی که در این انقلاب اسلامی می گفتند یا می گویند، امروز عصر تکنولوژی و پیشرفت است و عصر موشک نیست، کاملا غلط و اشتباه است. اگر این حرف درست است باید در پاسخ کسانی که اینگونه حرف ها را می زنند گفت؛ چرا خود دشمنان انقلاب اسلامی دست از تولید سلاح و موشک برنمی دارند و دائم سلاح های جدید می سازند و دشمنانی امثال اسرائیل و آمریکا همیشه این سلاح های خود را دربرابر مردم مظلومی مثل فلسطین و یمن بکار می برند و دست به کشتارهای دسته جمعی می زنند. بنابراین یصیرت در برابر چنین دشمن های قسم خورده این است که ما نیز مجهز به سلاح های روز باشیم و در این مسئله به خودکفایی برسیم. اگر امروز می بینیم دشمنان این نظام به راحتی نمی توانند دست به اقدامات نظامی بزنند در کنار لطف و فضل الهی و اهل بیت علیهم السلام، تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی و قوی شدن در مجهز شدن به سلاح و مسائل نظامی است. در اهمیت آمادگی و مجهز شدن به سلاح روز قرآن می فرماید:
وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَاتَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ [19] ؛ شما (اى مؤمنان) هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان ديگرى كه شما آنها را نمىشناسيد و خدا آنها را مىشناسد، بترسانيد.
منشأ نزاع و مبارزه از قوايى است كه در خلقت انسان وجود دارد. اينكه مىبينم در انسان قوايى چون غضب و شدت وجود دارد كه جز در مواقع دفاع به كار نمىرود خود دليل بر آن است كه وقوع جنگ امرى اجتنابناپذير است اصولًا جامعه انسانى از افراد و اقوامى تشكيل شده كه داراى طبايع و افكار مختلف هستند اگر برخى از آنها بر اساس سنّتى كه حافظ منافعشان باشد به دور يكديگر جمع شوند و اجتماعى را تشكيل دهند، لاجرم اجتماع ديگرى عليه منافع آنان تشكيل خواهد شد و ديرى نمىپايد كه در اثر اختلاف كارشان به نزاع و درگيرى خواهد كشيد. پس اينكه مىبينيم انسان به چنين قوايى در بدن و فكرش مجهّز است و اجتماعات نيز بر اثر منافع خويش ممكن است كارشان به نزاع و درگيرى منجر شود پس به حكم فطرت و عقل بر جامعه اسلامى لازم است هميشه و در هر حال تا آنجا كه مىتواند به همان مقدارى كه احتمال مىدهد دشمنش مجهّز باشد جامعه صالح خويش را مجهّز نمايد. [20]
نتیجه گیری
بصیرت نوعی بینایی دل است که با نور الهی وقتی در وجود کسی مستقر شد، از ظاهر عبور کرده و پی به واقع و باطن امور می برد و دارای قوه تشخیص حق از باطل می گردد. بصیرت سیاسی در جامعه، بصیرتی است که انسان با تدبر و تعقل و تفکر نسبت به مسائلی که در جامعه رخ می دهد، عواقب و باطن آن مسائل را با تیزبینی درک می کند و فریب ظاهر را نمی خورد. تبلور بصیرت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی در حماسه ۹ دی سال ۸۸ بود. در آن سال دشمن با فتنه های ایجاد شده در کشور، قصد توطئه علیه دین و ولایت و نظام اسلامی داشت که مردم با بصیرت و تیزبینی خود با راهپیمایی حماسه ای در ۹ دی در حمایت از اسلام و نظام و ولایت به قیام برخواستند. با توجه به اینکه کار دشمن همیشه دشمنی کردن و برای نابودی جامعه اسلامی همیشه توطئه گری می کند؛ از این رو لازم در برابر چنین دشمنانی ایستاد. راهکارهای مهم برای مقابله با دشمنان عبارتند از: بصیرت، صبر و تقوی، اتحاد و برادری، دوستى نكردن با بيگانگان، مبارزه فرهنگى به وسيله قرآن و مجهز شدن به سلاح روز.
منابع
۱. نهج البلاغه، سید رضی (ره)
۲. المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ترجمه محمدباقر موسوی.
۳. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی.
۴. پيام امام امير المومنين عليه السلام، آیت الله مکارم شیرازی.
۵. نهجالفصاحه، ابوالقاسم پاینده.
۶. قاموس قرآن، علی اکبر قرشی.
۷. غررالحکم، عبدالواحد تمیمی آمدی.
۸. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی.
[1]- قاموس قرآن، ج۱، ص: ۱۹۵.
[2]- قاموس قرآن، ج ۵، ص ۲۸ / ج ۲، ص ۳۲۶/ ج۵، ص۱۹۹
[3]- یوسف/ ۱۰۹
[4]- ترجمه المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۸
[5]- نهجالفصاحه، ص۶۵۶، ح۲۳۷۳
[6]- غررالحکم، ۴۸۱
[7]- وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۳
[8]- نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳
[9]- پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج۶، ص: ۵۱۱
[10]- اعراف: ۲۰۱
[11]- آل عمران: ۱۲۰
[12]- آل عمران: ۱۰۳
[13]- تفسير نمونه، ج ۳، ص ۲۶
[14]- تفسير نمونه، ج ۳، ص ۲۹
[15]- آل عمران: ۱۱۸
[16]- تفسير نمونه، ج ۳، ص ۶۳
[17]- فرقان: ۵۲
[18]- تفسير نمونه، ج ۱۵، ص ۱۲۲- ۱۲۱
[19]- انفال: ۶۰
[20]- ترجمه تفسير الميزان، ج ۹، ص ۱۴۸- ۱۵۱