Doa Salamati

امام جواد عليه السلام

به این مطلب رای دهید
(0 رای)

مولود مبارک و با کرامت (ولادت امام محمدتقی علیه السلام)

 

امام جواد عليه السلام در دهم رجب و به قولى در نوزده ماه رمضان سال ۱۹۵هجرى به دنيا آمد. نام مادرش سَبيكه نوبيه بود. امام رضا عليه السلام او را خيزران ناميد. القاب وى تقى، جواد، قانع، زكى، منتجب و مرتضى و كنيه‏اش اباجعفر ثانى است.[1]

در انتظار ولادت

از ويژگيهاى ولادت امام نهم عليه السّلام اين است كه شيعيان از مدتها قبل بى‏صبرانه منتظر ولادت آن حضرت بودند. اين انتظار، از اطلاع آنان به موارد زير ناشى مى‏شد:

الف- خلقت نور امامان‏

روايات زيادى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار عليهم السلام درباره خلقت نور آن بزرگواران قبل از آفرينش زمين و آسمان رسيده است كه به ذكر يك نمونه بسنده مى‏كنيم.

«سلمان فارسى» مى‏گويد: خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسيدم. چون نظر مبارك آن حضرت به من افتاد فرمود:

«اى سلمان، خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر آنكه دوازده جانشين برايش قرار داد.

گفتم: اين مطلب را از كتب آسمانى پيشين؛ (تورات و انجيل) نيز دانسته‏ام.

فرمود: آيا دوازده جانشين مرا كه خداوند آنان را براى امامت پس از من برگزيده است، شناخته‏اى؟

گفتم: خدا و رسول او داناترند.

فرمود: اى سلمان، خداى تعالى مرا از نور مختار منتخب خود آفريد. آنگاه مرا فراخواند، اطاعتش كردم، و از نورِ من «على» را آفريد. پس او را فرا خواند. او نيز خداوند را اطاعت كرد. و از نور من و على، «فاطمه» را خلق كرد و او را فرا خواند. او نيز به اطاعت خداى تعالى مشغول شد. آنگاه از من و على و فاطمه، «حسن و حسين» را آفريد و آن دو را فراخواند. آنان نيز او را اطاعت كردند. آنگاه خداوند از نور «حسين» نُه امام ديگر را آفريد و آنان را فراخواند، پس وى‏ را اطاعت كردند، و اين درحالى بود كه هنوز خداى متعال آسمان بلند، زمين پهناور، هوا، آب، فرشته و بشر را نيافريده بود. و ما او را تسبيح و تقديس مى‏كرديم، از او شنوايى داشتيم و اطاعتش مى‏كرديم.[2]

ب- بشارت ولادت امام جواد (ع)

احاديث زيادى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امامان پيشين، ولادت امام جواد (علیه السلام) را خبر داده بودند.

امام رضا (علیه السلام) از پدرش موسى بن جعفر (علیه السلام)) و او از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل مى‏كند كه فرمود:

پدرم فداى پسرِ بهترين كنيزان باد! پسرِ همان (زنى) كه اهل «نُوبه» است، دهانش خوشبو و داراى رحمى برگزيده است.[3]

امام كاظم (علیه السلام) به يكى از ياران خود به نام «يزيد بن سليط»، پس از معرفى على بن موسى الرضا (علیه السلام) به عنوان جانشين خود فرمود:

«چون‏او را ديدار كردى به‏وى مژده بده كه‏خداوند پسرى‏امين و مبارك‏به او خواهدبخشيد».[4]

بزنطى مى‏گويد: ابن نجاشى به من گفت: بعد از امام رضا (علیه السلام) چه كسى امام شما خواهد بود؟ من خدمت آن حضرت رسيدم و گفته او را نقل كردم. فرمود:«بعد از من، فرزندم امام است».

و اين سخن در زمانى بود كه آن حضرت هنوز فرزندى نداشت.[5]

از انتظار تا نگرانى

به رغم وجود اين روايات، انتظار شيعيان تا مدتها نه تنها برآورده نشد كه تبديل به‏ نگرانى گشت؛ چه آن كه آنان مى‏ديدند بيش از ۴۵ سال از زندگانى امام هشتم (علیه السلام) سپرى شده است و هنوز فرزند پسرى ندارد. بيم آنان بيشتر از آن جهت بود كه دستگاه جور و ستم عباسى بر آن حضرت يورش برده و قبل از آن كه فرزندش متولد شود او را به شهادت برساند.

اين نگرانى به حدى بود كه گاه ناچار مى‏شدند خدمت امام (علیه السلام) برسند و مسأله را به شكلهاى مختلف با آن حضرت در ميان گذارند.

گاه به امام (علیه السلام) عرض مى‏كردند: «از خدا بخواهيد كه فرزندى نصيبتان فرمايد.»[6]

گاهى از آن حضرت مى‏پرسيدند: آيا امامت در عمو، يا دايى و يا برادر تحقق پيدا مى‏كند؟

امام (علیه السلام) مى‏فرمود: خير. آنان با ناباورى مى‏گفتند: پس در چه كسى محقق مى‏شود؟ مى‏فرمود:

در فرزندم! و اين (پرسش و پاسخ) قبل از ولادتِ امام جواد (علیه السلام) بود.[7]

بعضى اوقات نيز با حالت يأس به آن حضرت مى‏گفتند:

«سنى از شما گذشته است، بدون آنكه فرزندى داشته باشيد!

امام رضا (علیه السلام) مى‏فرمود: امامى از دنيا نمى‏رود تا اينكه امام بعد از خود را ببيند![8]

اين نگرانى با تبليغات و پخش شايعات از سوى سران واقفيه مبنى بر زنده بودن امام كاظم (علیه السلام) و غيبت آن حضرت و عقيم بودن امام رضا (علیه السلام) به اوج خود رسيد. به حدى كه برخى نسبت به امامت پيشواى هشتم (علیه السلام) نيز دچار ترديد شدند.

يكى از اين افراد به نام «ابن قياما» كه جزو فرقه واقفيه بود و امامت حضرت رضا (علیه السلام) را قبول نداشت‏[9] در دو برخورد بوسيله نامه و حضورى بر اين نكته تكيه كرد.

«ابن بشار» مى‏گويد: ابن قياماى واسطى نامه‏اى به امام (علیه السلام) نگاشت و در آن گفت:

تو چگونه امام هستى در حالى كه فرزندى ندارى؟!

امام رضا (ع) در پاسخ فرمود:

تو از كجا مى‏دانى كه من فرزندى ندارم؟ به خدا قسم روزها و شبها سپرى نمى‏شود تا آن كه خداوند به من پسرى عنايت فرمايد كه حق و باطل را از هم جدا سازد.[10]

و نيز «حسين بن بشار» مى‏گويد:

همراه «حسين بن قياما» در «صِرْيا» خدمت امام رضا (علیه السلام) رسيديم.

امام (علیه السلام) به فرمودند: اگر كارى داريد بگوييد.

حسين بن قياما گفت: آيا امكان دارد زمين خالى از حجت باشد؟

- خير.

- آيا ممكن است در يك زمان دو امام باشد؟

- خير، مگر آنكه يكى از آنان صامت (و پيرو ديگرى) باشد.

- اكنون دانستم كه تو امام نيستى!

- از كجا دانستى؟

- از آنجا كه شما فرزندى نداريد و پيشواى بعد مى‏بايست از صلب پيشواى قبل باشد.

- سوگند به خدا، روزها و شبها سپرى نخواهد شد مگر آنكه از صلب من پسرى متولد شود و همچون من در جايگاه امامت تكيه زند حق را بپادارد و باطل را نابود سازد.[11]

در آن زمان حضرت فرزند پسرى نداشت و پس از گذشت يك سال خداوند ابوجعفر (علیه السلام) را به او عنايت كرد.[12]

پايان انتظار

سرانجام مولود منتظر در شب دهم ماه رجب سال ۱۹۵هجرى به دنيا آمد.[13]

مورخان و محدثان نسبت به سال ولادتِ با سعادت نهمين پيشواى شيعيان، حضرت امام محمد تقى عليه السلام، اتفاق نظر دارند و همگى تولد آن بزرگوار را به سال ۱۹۵هجرى در مدينه منوره نوشته‏اند، ولى نسبت به ماه و روز ميلاد اختلاف نظر دارند.

بسيارى از بزرگان مانند: «كلينى»، «شيخ مفيد»، «ابن شهر آشوب»، «طبرسى»، «على بن عيسى اربلى»[14] ماه ولادت را ماه رمضان نوشته و بيشترشان روز جمعه نوزدهم رمضان را روز ولادت دانسته‏اند.[15]

برخى ديگر مانند «شيخ طوسى» و «ابن عياش» زمان ولادت را دهم ماه رجب دانسته‏اند.[16]

دعايى كه توسط سوّمين نايب خاص حضرت بقيةاللَّه الاعظم، جناب «حسين بن روح» از ناحيه مقدسه آن حضرت رسيده و مرحوم «كفعمى» آن را نقل كرده، مؤيد نظريه دوم‏[17] است:

«اللَّهُمَّ إنّى‏ اسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فى رَجَبٍ مُحَمَّدَ بْنِ عَلِىٍّ الثَّانى‏ وَابْنِهِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدِ المُنْتَجَب»[18]

كيفيت ولادت‏

هنگامى كه باردارى «خيزران» معلوم شد، «حكيمه»، دختر موسى بن جعفر (علیه السلام)، خدمت برادرش امام رضا (علیه السلام) نامه‏اى نوشت و آن حضرت را از اين امر مطلع ساخت. امام هشتم (علیه السلام) در پاسخ نوشت: «او در فلان روز، از فلان ماه، باردار شده است، هنگامى كه فرزندش متولد شد، هفت روز همراه و همدم او باش».[19]

حكيمه رويدادهاى شب ولادت آن حضرت را چنين تعريف مى‏كند:

وقتى زمان ولادت نزديك شد، برادرم مرا خواست و فرمود:

اى حكيمه امشب فرزند مبارك «خيزران» متولد مى‏شود بايد در وقت ولادت او حاضر باشى، چون شب شد دستور داد همراه قابله، وارد اتاق «خيزران» شوم. آن حضرت چراغى نزد ما افروخت و در را بر روى ما بست. چون وى را درد زايمان گرفت و او را بر بالاى تشت نشانديم، چراغ خاموش شد. از اين رو مضطرب و ناراحت شديم. ناگهان مشاهده كرديم نور الهى تمام خانه را روشن كرد و حضرت ابوجعفر، امام جواد (علیه السلام) در تشت قرار گرفت در حالى كه بر اندام مباركش پوشش نازكى چون لباس قرار داشت كه نورى از آن ساطع بود بگونه‏اى كه از چراغ بى‏نياز شديم.[20]

امام صادق (ع) درباره نداى آسمانى و پاسخ امامان عليهم السلام پس از ولادت مى‏گويد:

زمانى كه امامى به دنيا مى‏آيد چشمانش به آسمان دوخته مى‏شود، چرا كه منادى حق او را از عاليترين مكان عرش ندا مى‏دهد: اى فلان ابن فلان (محمد بن على)، تو را از ميان بندگانم برگزيدم و خالص گردانيدم. جايگاه اسرار را به تو آموختم. گنجينه علم را به تو بخشيدم و تو را امين وحى و خليفه خود در زمين قرار دادم. براى تو و آن كه تو را دوست داشته باشد و ولايت تو را بپذيرد، رحمت خود را واجب مى‏گردانم و بر او بهشت‏هايم را عطا و جوار خويش را حلال مى‏كنم. سوگند به عزّت و جلالم، هر كس با تو دشمنى كند، وى را به شديدترين عذابم گرفتار مى‏كنم، هرچند كه در دنيا از روزى فراوان برخوردارش كرده باشم.

پس از آن كه صداى منادى قطع شود، او در پاسخ، آيه ذيل را تلاوت مى‏كند:

«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إلهَ الَّا هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَ أُولُوالْعِلْمِ قَآئِماً بِالْقِسْطِ لا الَهَ الّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكيمُ»[21]

حكيمه مى‏گويد: من آن حضرت را گرفته در دامن گذاشتم و آن پرده‏اى كه بدن مباركش را پوشانده بود از خورشيد جمالش برگرفتم و لباس بر او پوشاندم. حضرت رضا (علیه السلام) وارد شد و فرزند را از من گرفت، در گهواره گذاشت و به من فرمود كه در كنار گاهواره او باشم.[22]

امام هشتم (علیه السلام) طبق سنت حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) و پدرانش عليهم السلام امام جواد (علیه السلام) را تحنيك‏[23] كرد و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت.[24] آن حضرت آن شب را تا به صبح در كنار گهواره فرزندش بود و با او نجوا مى‏كرد و اسرار الهى و علوم غيبى را به او تعليم مى‏داد.[25]

مولود مبارك‏

حضرت رضا (علیه السلام) در همان شب ولادت، شيعيان را از تولد فرزند خود آگاه كرد و فرمود:

حق تعالى به من پسرى عنايت كرد كه چون موسى بن عمران شكافنده درياهاست و نظير عيسى بن مريم (علیه السلام) است كه حق تعالى مادر او را مقدس و مطهر گردانيد و طاهر و مطهر آفريده شده بود.[26]

با شنيدن اين خبر دل شيعيان شاد، چشم آنان روشن و نگرانى ايشان برطرف شد و خدا را بر اين نعمت سپاس گفتند.

با ولادت آن گرامى، دشمنان و بدخواهان بويژه واقفيّه مأيوس و ناكام شده از موضع خود عقب نشستند و دوستان و شيعيان شادمان شدند و شك و ترديد آنان به يقين و استوارى ايمان تبديل گشت. و شايد به همين دليل پدر بزرگوارش فرموده است:

«اين مولود، مولودى است كه در اسلام، پربركت‏تر از او براى شيعيان ما زاده نشده است!»[27]

كراماتی از امام جواد علیه السلام‏

«امامت» از ديدگاه شيعه، همانند «رسالت»، مقام و منصبى است كه خداوند به بندگان برگزيده‏اش عنايت كرده، و آن بزرگواران را به قدرتى الهى به نام «معجزه» و «كرامت» مجهز نموده، تا با انجام كارهاى خارق العاده كه از توان افراد عادى خارج است قدرتِ خدادادىِ خود را بر كسانى كه به آنان معرفت پيدا نكرده‏اند نشان دهند، و از طرفى، هر كس نتواند دعوى امامت نمايد.

در كتابهاى روايى و تاريخى معجزات و کرامات بسيارى از امام جواد (علیه السلام) نقل شده است كه در اين قسمت به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم.

۱. استجابت دعا

امامان معصوم (علیهم السلام) در پيشگاه ربوبى از ارج و قرب خاصى برخوردارند. آنان هيچگاه دست به دعا برنمى‏داشتند مگر اينكه اجابت مى‏شده است. در زندگانى امام جواد (علیه السلام) نيز به موارد زيادى از استجابت دعا برمى‏خوريم؛ از جمله:

الف) «ابوهاشم» مى‏گويد: من به خوردن گِل عادت داشتم. از حضرت جواد (علیه السلام) درخواست كردم تا از خداوند بخواهد كه مرا از اين كار ناپسند بازدارد.

امام (علیه السلام) لحظه‏اى سكوت كرد، سپس فرمود: «خداىِ تعالى خوردن گِل را از سَرِ تو انداخت».[28]

ب) پس از آنكه «ام الفضل»، امام جواد (علیه السلام) را مسموم كرد از كار خود پشيمان شد و به گريه افتاد. امام (علیه السلام) به او فرمود:

«اين چه گريه‏اى است؟ خداوند را قسم مى‏دهم كه تو را به فقرى جبران ناشدنى و مرضى‏ آشكار كه مخفى كردنى نيست مبتلا فرمايد».

راوى مى‏گويد: پس از آن «ام الفضل» به مرض «ناسور» مبتلا شد. اين بيمارى زخمى بود كه هر بار پس از بهبودى موقّت، مجدّداً عود مى‏كرد. او هر چه داشت براى درمان زخم صرف كرد بطورى كه مدتى بيش نگذشت كه در نهايت تنگدستى به كمك مردم نيازمند شد. او مرتب نزد پزشكان مختلف مى‏رفت. ولى از هيچ درمانى نتيجه نگرفت تا آن كه به آن بيمارى هلاك شد.[29]

ج) «حسين بن داود قمى» مى‏گويد: خدمت امام جواد (علیه السلام) رسيدم. در آن هنگام همسرم حامله بود. به آن حضرت عرض كردم، قربانت گردم از خدا بخواه فرزند پسرى به من عنايت فرمايد. حضرت چند لحظه سر را به زير انداخت و سكوت كرد آنگاه سر را بالا آورد و سه مرتبه فرمود: «خداوند فرزند پسرى به تو عنايت خواهد كرد.» سپس به مكه رفتم. در آنجا دوستان خبر آوردند كه خداوند به من پسرى داده است.[30]

زنده كردن مُردگان‏

قدرت اولياء خدا منحصر به موارد معين و محدودى نيست بلكه آنان به اذن الهى بر عالم وجود تسلط دارند و يكى از مظاهر قدرت آنان، چون عيسى بن مريم (علیه السلام) زنده كردن مردگان است كه به دو نمونه اشاره مى‏كنيم.

الف) «احمد بن على سرخسى» مى‏گويد:

ديدم زير گلوى «احكم بن بشار مروزى» خطى از اثر ذبح بود. از ابو زينبه درباره آن سؤال كردم. او گفت: ما هفت نفر بوديم كه در بغداد حجره داشتيم. در آن زمان امام محمد تقى (علیه السلام) نيز در بغداد بود. يك شب «احكم» به خانه بازنگشت. ما نگران شديم. در نيمه‏هاى شب نامه‏اى از حضرت جواد (علیه السلام) به ما رسيد كه فرموده بود: رفيق شما را بدين صورت ذبح كرده و در نمد پيچانده و در فلان مزبله انداخته‏اند. او را بياوريد و به اين نسخه عمل كنيد تا شفا يابد.

ما رفتيم و او را در همانجا يافتيم و به خانه آورديم و با همان داروئى كه امام (علیه السلام) دستور داده بود معالجه كرديم ولى نشانه آن زخم در گلوى او همچنان باقى ماند.[31]

ب) «احمد بن محمد حضرمى» مى‏گويد: امام جواد (علیه السلام) به حج مى‏رفت. در منزل زباله‏ زن ضعيفى را ديد كه بر گاو مرده‏اى كه در كنار جاده افتاده بود مى‏گريد. حضرت از علت گريه او پرسيد. زن گفت: اى فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، من زن ضعيفى هستم كه توان كارى را ندارم و همه دارايى من همين گاو بوده است. امام فرمود: اگر خداوند آن را براى تو زنده كند چه مى‏كنى.

زن گفت: هميشه شاكر و سپاسگزار خواهم بود. امام جواد (علیه السلام) دو ركعت نماز گزارد و دعا كرد و سپس پاى مبارك را به گاو زد در اين هنگام گاو به اذن الهى زنده شد و روى پاى خود ايستاد. زن فرياد زد تو عيسى بن مريم هستى.

امام فرمود: اين را نگو بلكه ما بندگان مكرّم خداوند هستيم.[32]

شفاى بيماران‏

يكى ديگر از جلوه‏هاى كرامتهاى امام جواد (علیه السلام) در شفاى بيماران بوده است، در اين باره روايات زيادى نقل شده است كه به ذكر چند نمونه مى‏پردازيم.

الف) «محمد بن ميمون» مى‏گويد: پيش از آنكه امام رضا (علیه السلام) به خراسان برود در مكه به خدمت ايشان رسيده عرض كردم: من قصد رفتن به مدينه را دارم، نامه‏اى مرقوم فرماييد تا خدمت امام جواد (علیه السلام) تقديم كنم.

حضرت تبسمى كرد و نامه‏اى براى فرزندش نوشت. هنگامى كه نامه را تقديم كردم آن حضرت نامه را خواند و به من فرمود: حال چشمانت چگونه است؟ گفتم: به دليل بيمارى، ديدش را از دست داده است. امام خواست تا نزديك بروم. آنگاه دست مباركش را بر چشمان من كشيد و در نتيجه نور ديدگانم بازگشت.[33]

ب) «ابو سلمه» مى‏گويد: من مبتلا به ناشنوايى شديدى شده بودم. هنگامى كه امام جواد (علیه السلام) از اين جريان اطلاع‏ يافت مرا خواست و دستى بر گوش و سر من كشيد و فرمود: بشنو و حفظ كن. او مى‏گويد: به خدا سوگند بعد از آن من صداهاى آهسته را نيز مى‏شنيدم.»[34]

ج)  «محمد فضيل» مى‏گويد: از ناحيه پا دچار بيمارى شده بودم بطورى كه چندين ماه از درد آن مى‏ناليدم. به حج رفتم و خدمت امام جواد (علیه السلام) رسيدم و عرض كردم: قربانت گردم، دعايى برپايم بخوان تا از درد رهايى يابم و پايم را به حضرت نشان دادم حضرت فرمود: ديگر اين پا مشكلى ندارد، پاى ديگر را نشان بده، من پايم را دراز كردم و حضرت بر آن دعا خواند. هنگامى كه برخاستم به خود آمدم و فهميدم كه حضرت قبل از تقاضاى من دعا كرده و خداوند مرا شفا داده بود.[35]

نتیجه گیری

روايات فراوانى كه دلالت بر خلقت نور ائمه عليهم السلام داشت و حكايت از تعداد آنان مى‏كرد و نيز روايات و بشارتهايى كه در مورد تولّد امام جواد عليه السلام از امامان قبلى رسيده بود، شيعيان را منتظر تولد پيشواى نهم (علیه السلام) گردانده بود و طولانى شدن اين انتظار در زمين وجودشان بذر شك و ترديد مى‏افشاند و واقفيّه نيز در افشاندن اين بذر نقش فراوان داشتند. آنان مى‏خواستند با ابتر معرفى كردن امام رضا (علیه السلام) مرام خود را تبليغ كرده و حق جلوه دهند.

سرانجام اراده الهى محقق شد و در دهم رجب سال ۱۹۵هجرى جهان به نور قدوم امام جواد (علیه السلام) منور گشت و با تولد اين مولود عزيز حزن و شك و ترديد از دلهاى شيعيان رخت بربست و شادمانى، اميد و يقين جاى آن را گرفت. تبليغات و شايعات دشمنان بخصوص واقفى‏ها نقش برآب شد و شايد از همين رو و به ملاحظه همين مطلب امام جواد (علیه السلام) از نگاه پدرانش پربركت ترين مولود براى شيعيان معرفى شده بود. در كتابهاى روايى و تاريخى معجزات و کرامات بسيارى از امام جواد (علیه السلام) نقل شده است که همه نشان دهنده وجود خیر و برکت و مبارک بودن این مولود عزیز برای مسلمانان و شیعیان عالم است.

فهرست منابع

۱. الارشاد، شيخ مفيد، منشورات مكتبة بصيرتى، قم.

۲. اثبات الوصيه، مسعودى، منشورات الشريف الرضى- قم.

۳. الانوار البهيه، شيخ عباس قمى، منشورات الشريف الرضى، قم.

۴. اختيار معرفة الرجال معروف‏به رجال كشى، شيخ طوسى، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ه. ش.

۵. بحارالانوار، علامه مجلسى، مكتبة الاسلامية، تهران، ۱۳۹۵ه. ق.

۶. دلائل الامامه، محمدبن جرير بن رستم طبرى، منشورات الشريف الرضى، قم.

۷. الفصول المهمه، ابن صباغ مالكى، مطبعة الاعلمى، تهران.

۸. الكافى (اصول)، محمد بن يعقوب كلينى، مكتبة الاسلامية، تهران، ۱۳۸۸ه. ق.

۹. كفاية الاثر، ابوالقاسم على بن محمد قمى، انتشارات بيدار، ۱۴۰۱ه. ق.

۱۰. كشف الغمه، على بن عيسى اربلى، دارالكتاب الاسلامى، بيروت.

۱۱. مسند الامام الجواد (ع)، عطاردى، مؤتمرالعالمى للامام الرضا (ع)، قم، ۱۴۱۰ه. ق.

۱۲. المصباح، كفعمى، دار الكتب العلمية، قم.

۱۳. مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، انتشارات علامه، قم.

۱۴. نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد عليه السلام، عبدالرزاق مقرّم، آستان قدس رضوى، مشهد.

 [1] - مناقب آل ابى‏طالب، ج ۴، ص ۳۷۹

[2] - بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۶

[3] - بِابى‏ ابْنُ خِيَرَةِ الإِماءِ ابْنُ النُّوبِيَّةِ الطيِبَةِ الْفَمْ المُنْتَجِبَةِ الرَّحِمِ( كافى، ج ۱، ص ۳۲۳)

[4] - كافى، ج ۱، ص ۲۵۲، ح ۱۴.( باب النص على ابى الحسن الرضا( ع))

[5] - بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۰

[6] - بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۵؛ الانوار البهيه، ص ۲۰۹

[7] - همان، ص ۳۵ و كفاية الاثر، ص ۲۷۴

[8] - همان

[9] - ارشاد، ص ۳۱۸

[10] - همان

[11] - رجال كشى، ج ۲، ص ۸۲۸، رديف ۱۰۴۴

[12] - ارشاد، ص ۳۱۸

[13] - مناقب، ج ۴، ص ۳۷۹

[14] - ر. ك- كافى، ج ۱، ص ۴۱۱؛ ارشاد، ص ۳۱۶؛ مناقب، ج ۴، ص ۳۷۹؛ اعلام الورى، ص ۳۲۹و كشف الغُمّه، ج ۳، ص ۱۳۳

[15] - كشف الغمه، ج ۳، ص ۱۳۳، تاريخ بغداد، ج ۳، ص ۵۵، الفصول المهمه، ص ۲۶۶. برخى هفدهم و بعضى نيمه آن ماه را روز ولادت حضرت ذكر كرده‏اند( ر. ك- اعلام الورى ۳۲۹، دلائل الامامه، ص ۲۰۱، التتمه فى تواريخ الائمه، ص ۱۳۱)

[16] - ر. ك- مصباح المتهجد، شيخ طوسى، اعمال ماه رجب، ص ۷۴۱و مناقب، ج ۴، ص ۳۷۹

[17] - علامه مجلسى پس از ذكر اين دعا مى‏نويسد: كفعمى در حواشى« بلدالامين» بعد از ذكر كلام شيخ طوسى فرموده است: بعضى از اصحاب در توجيه اين كه اگر بگوييم امام جواد( ع) در ماه رجب متولد نشده است پس چگونه حضرت حجت( ع) مى‏فرمايد:« بالمولودين فى رجب» گفته‏اند: مراد توسل به اين دو مولود در ماه رجب است نه آن كه آن دو بزرگوار در ماه رجب متولد شده‏اند.

كفعمى در پاسخ مى‏نويسد: اين جواب صحيح نيست؛ زيرا با روايت ابن عياش كه شيخ در مصباح نقل كرده است منافات دارد و اختصاص داشتن توسل به اين دو امام در ماه رجب اگر به جهت ولادتشان نباشد ترجيحى ندارد و نيز اگر به جهت توسل باشد بايد در دعا مى‏فرمود:« اللَّهُمَّ إنّى‏ اسْأَلُكَ بِالامامَيْنِ» نه« بِالمَوْلُودَيْنِ».( بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۴)

[18] - ر. ك- المصباح، فصل ۴۳، ص ۵۳۰

[19] - الانوار البهيه، ص ۲۰۹و دلائل الامامه، ص ۲۰۱

[20] - مناقب، ج ۴، ص ۳۹۴

[21] - آل عمران، آيه ۱۸. خداوند( با ايجاد نظام واحد جهان هستى)، گواهى مى‏دهد كه معبودى جز او نيست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش،( هر كدام به گونه‏اى بر اين مطلب،) گواهى مى‏دهند؛ در حالى كه( خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است.( بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۷)

[22] - مناقب، ج ۴، ص ۳۹۴

[23] - تحنيك، جويدن خرما و ماليدن آن به كام نوزاد است كه رسول خدا( ص) نسبت به نوزادان انجام مى‏داد.( لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۱۶، ماده حنك)

[24] - نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد( ع)، ص ۳۰

[25] - مسند الامام الجواد، ص ۱۵و اثبات الوصيه، مسعودى، ص ۲۰۹

[26] - مسندالامام الجواد( ع)، ص ۱۴

[27] - كافى، ج ۶، ص ۳۶۱. بديهى است كه بركت وجود امام جواد( ع) براى اسلام و شيعيان به ولادت او و آنچه ذكر شده خلاصه نمى‏شود بلكه زندگانى آن حضرت مايه بركت براى آنان بود و چنانكه مرحوم مجلسى ذكر كرده است شيعيان در دوران امام جواد( ع) در رفاه كامل به سر مى‏بردند.( بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۰)

[28] - مسندالامام الجواد( ع)، ص ۳۸و مناقب، ج ۴، ص ۳۹۰

[29] - دلائل الامامه، ص ۲۰۹

[30] - مسندالامام الجواد( ع)، ص ۱۱۷

[31] - مناقب، ج ۴، ص ۳۹۷

[32] - مسند الامام الجواد، ص ۱۲۵و مدينه المعاجز، ص ۵۳۴

[33] - بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۶

[34] - بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۵۷

[35] - همان، ص ۵۳

مشاهده 949 زمان

پیام بگذارید

از وارد کردن تمامی اطلاعات ضروری که با علامت (*) مشخص شده اند اطمینان حاصل کنید. وارد کردن کدهای اِچ‌تی‌اِم‌اِل مجاز نیست.

موسسه قرآن و عترت فدک سبز طوس