قسمتی از دیوار و پایین دیوار کعبه را، که در یک سوی آن حجرالاسود و در سوی دیگرش باب کعبه قرار دارد، " ملتزم" می نامند. این محل را از آن روی ملتزم می نامند که مردم در آن قسمت می ایستند و به دیوار ملتزم شده، می چسبند و دعا می خوانند. در روایتی آمده است که رسول خدا(ص) صورت و دست های خود را روی این قسمت از دیوار قرار می داد. همچنین، از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: ملتزم، محلی است که دعا در آنجا پذیرفته می شود و بنده ای نیست که در آنجا خدا را بخواند و خداوند دعایش را اجابت نکند. یکی از کارهایی که در اینجا انجام می شود، آن است که بنده دست را بر دیوار این بخش گذاشته، و به گناهان خود اعتراف کند. امام صادق فرمود:" فإنّ هذا مکانٌ لم یقرّعبدٌ لربّه بذنوبه ثمّ استغفرالله الاّ غَفَرالله له"؛ " هیچ بنده ای در اینجا اعتراف به گناهانش نمی کند، و طلب استغفار نمی نماید، جز آن که خداوند او را می بخشد.
مقابل ملتزم، در سوی دیگر کعبه، دیوار کنار رکن یمانی را " مستجار" می نامند. "جار" به معنای همسایه و " مستجار" به معنای پناه بردن به همجوار و به صورت کلی تر " پناه بردن" است.
زمانی که خانه کعبه دو در داشت، در دیگر آن در کنار مستجار بود که مسدود شد. اینجا نیز از مکان های استجابت دعا است ومحلی است که مردم به آنجا پناهنده می شوند به همین دلیل بدانجا مستجار گفته می شود. محل ورود فاطمه بنت اسد در کعبه، برای تولد امام علی(ع) همین بخش از دیوار کعبه بوده است.
از مکان های محترم در مسجدالحرام، در کنار کعبه، حطیم است و مردم در این قسمت برای دعا جمع می شوند و به یکدیگر فشار می آورند. این که آیا حطیم تنها همان محدوده کنار حجرالاسود و باب کعبه را شامل می شود یا وسعت بیشتری دارد، اختلاف است . در روایتی از امام صادق(ع)، تنها همین موضع را حطیم می نامند. چنان که شیخ صدوق نیز آورده است که حطیم فاصله میان در کعبه و حجرالاسود را گویند، جایی که خداوند توبه آدم را پذیرفت.
در فاصله میان رکن عراقی و شامی، دیواری است با ارتفاع 1/30 متر که قوسی شکل بوده و حجراسماعیل نامیده می شود. حجر اسماعیل یادگار زمان ابراهیم و اسماعیل(ع) و مدت زمانی پس از بنای کعبه می باشد. بنابراین، قدمت و پیشینه آن به زمان بنای کعبه به دست ابراهیم (ع) می رسد.
نقل های تاریخی حکایت از آن دارد که اسماعیل(ع) در همین قسمت زندگی می کرد و خیمه گاه او در این سوی بوده است. مادرش هاجر نیز با وی در همین جا می زیست و پس از رحلت، در حجر دفن شد. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:" الحِجرُ بَیتُ إِسمَاعِیلَ وَ فِیهِ قَبرُ هَاجَرَ وَ قَبرُ إِسمَاعِیلَ . حجر، خانه اسماعیل و محل دفن هاجر و اسماعیل است. "
از آنجا که حجر اسماعیل داخل در مطاف است، می تواند نشانه ای بر عظمت آن باشد. در برخی از روایات آمده است که پیامبران زیادی در اینجا مدفون شده اند. در اصل، حجراسماعیل جزئی از کعبه به شمار می آید.
گویا برای نخستین بار، منصورعباسی حجراسماعیل را با سنگ های سفید پوشانید. پس از آن در دوره مهدی و نیز هارون عباسی این سنگ ها تعویض و نو شد. ناودان طلا نیز که بر بام کعبه نصب شده، به سمت حِجراسماعیل است.
از دیگر نقاط مقدس مسجدالحرام، مقام ابراهیم است. این مقام، یکی از شعائر الهی خوانده می شود و خداوند درباره آن فرموده است:" وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِیمَ مُصَلَّی"(بقره/125)
این مکان مربوط به زمانی است که ابراهیم(ع) دیوارهای کعبه را بالا می برد؛ آنگاه که دیوار بالا رفت، به حدی که دست بدان نمی رسید، سنگی آوردند و ابراهیم (ع) بر روی آن ایستاد و سنگ ها را از دست اسماعیل (ع) گرفت و دیوار کعبه را بالا برد. در روایات دیگری آمده است که ابراهیم (ع) بر روی این سنگ ایستاد و مردم را به حج فرا خواند. بر روی این سنگ، اثر پای ابراهیم(ع) مشخص است اما اثری از انگشتان آن حضرت نیست.
این سنگ به شکل تقریبی مربع با طول و عرض 40 سانتی متر و ارتفاع تقریبی 50 سانتی متر است. رنگ آن، رنگی میانه زرد و قرمزی متمایل به سفید است. از زمان مهدی عباسی بدین سو، این سنگ با طلا پوشانده شد و در محفظه ای قرار گرفت تا صدمه ای نبیند.
در گذشته، بر روی این محل، بنایی بزرگ از آجر و سنگ و چوب بنا شده بود که اطراف آن را با آیات قرآن مزین کرده بودند. از آنجا که این قبه قسمتی از مسجد را به خود اختصاص داده و از فضای مطاف کاسته بود، به تدریج از انتقال آن به محلی دیگر در مسجد الحرام سخن به میان آمد.
گفتنی است بنا به برخی از اقوال، مقام ابراهیم تا فتح مکه داخل کعبه بوده و پس از فتح، رسول خدا(ص) آن را درآورد و کنار کعبه، نزدیک در نصب کرد. زمانی که آیه " وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهیمَ مُصَلًّی"
نازل شد، آن حضرت دستور داد تا مقام را جایی که اکنون قرار گرفته انتقال دهند.
چاه زمزم، از دیگر آثار مسجد الحرام است که با نامهای چاه اسماعیل، حفیرة عبدالمطلب، شفاء سُقم، عافیه، مَیمونه، طُعم، بَرکة، بَرّة و... شناخته می شود. این چاه در قسمت شرقی مسجدالحرام قرار دارد و همانند دیگر مشاهد حج، از آثار ابراهیم، اسماعیل و هاجر است . در روایات اسلامی آمده است: پس از آنکه ابراهیم(ع)، همسر و فرزندش را ترک کرد، تشنگی بر آنها چیره شد و خداوند به وسیله جبرئیل، چاه زمزم را برای حفظ جان اسماعیل(ع) و هاجر پدید آورد. بدین صورت، چاه زمزم آیتی از آیات الهی است.
این چاه در آغاز، منبع تأمین آب مکه بود و پس از آن چاه های دیگری در مکه و اطراف آن ایجاد شد. عرب ها برای این چاه تقدس بسیار قائل بودند و حتی می گویند که ساسان بن بابکان جد سلسله ساسانی نیز از این چاه آب نوشیده است! و این را نشانی از آن دانسته اند که ایرانیان هم برای زمزم حرمتی قائل بوده اند.
وجود این چاه و اهمیت آن برای مردم مکه سبب شده بود تا در قریش منصب "سقایت" به وجود آید. این منصب در اوان ظهور اسلام، در دست عباس عموی پیامبر(ص) بود. گفته شده که در جاهلیت مدت زمانی این چاه پر شده بود و عبدالمطلب آن را از نو گشود. از آن زمان تا به امروز این چاه مورد استفاده قرار می گیرد، گر چه آب آن، کم و زیاد می شود.
در روایات اهل بیت(ع)، نوشیدن از آب زمزم سفارش شده و همه مسلمانان به متبرک بودن آن باور دارند . امام علی (ع) فرمود:" مَاءُ زَمزَمَ خَیرُ مَاءٍ عَلَی وَجهِ الأَرضِ"؛ آب زمزم، بهترین آب روی زمین است."روایات موجود نشان می دهد که پیامبر(ص) و امامان (ع) به طور معمول بعد از طواف، از آب زمزم استفاده می کردند