Doa Salamati

خصوصیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

به این مطلب رای دهید
(0 رای)

بسم الله الرحمن الرحیم
خصوصیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قرآن»
مقام و مرتبه پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله از مسایل جذابی است که هر انسان اندیشمند و کنجکاوی دوست دارد درباره اش بیشتر بداند. از این رو، دانشمندان در علوم گوناگون، براساس روش و منش خود، این مسأله را توضیح داده‌اند و تبیین کرده اند.
 اما آنچه قبل از هر چیز لازم بنظر می آید اینست که خداوند تبارک و تعالی که خود خالق او و فرستنده او به سوی مخلوقاتش است، در مورد عظمت و جایگاه او چه می فرماید و وی را به چه صفاتی می ستاید. آیا اصلا در لابلای آیات قرآن کریم نام و یادی از این شخصیت بزرگ شده و اگر چنین است به چه ویژگی هایی از ابعاد شخصیتی ایشان اشاره گردیده است.
خداوند متعال در آیات قرآن کریم گاهی به طور صریح و گاهی به صورت ضمنی به معرفی رسول خدا صلی الله علیه و آله و ویژگیهای ایشان اشاره فرموده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم.


1. مقام خاتمیت
از جمله‌ اوصاف و خصایصی که تنها به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختصاص دارد و همه مفسّران و اندیشمندان اسلامی‌ نیز در رابطه با آن اتّفاق نظر دارند، «خاتمیّت» ایشان است.
 قرآن ‌کریم می‌فرماید: ﴿مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا: محمّد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست، ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است!﴾ (احزاب/ 40).
«خاتم» مُهری است که در پایان نوشته‌ها قرار می‌گیرد، خداوند هم با فرستادن انبیا برای جوامع بشری پیام می‌فرستد و پس از پایان گفتار و کلمات خود، سلسلة‌ نبوّت ایشان را با فرستادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ختم و صحیفة‌ رسالت آنها را با وجود مبارک ایشان مُهر نموده است. پس هرگز جایی برای نبوّت و رسالت دیگری نیست. به همین دلیل رسول اکرم صلی الله علیه و آله زیور همة انبیاء و خاتم آنهاست و سلسلة‌ نبوّت با آن حضرت مُهر شده و پایان پذیرفته است.
 به عقیدة مرحوم طبرسی، «خاتم‌النّبیین» اشاره به این دارد که رسول اکرم صلی الله علیه و آله آخرین پیام‌آور است و دفتر رسالت با آمدن ایشان مُهر خورده و پایان یافته است. از این ‌رو، دین و دفتر ایشان تا روز قیامت راه و رسم بشریّت بوده است و این ویژگی‌ و فضیلت بزرگ در میان همة‌ پیامبران تنها از آن ایشان است (مجمع البیان، ج1).
این نکته نیز لازم است که مقصود از خاتمیّت، هم تأخّر و خاتمیّت زمانی و هم خاتمیّت رتبی در قوس صعود است.
از آیه کریمه دو نکته استفاده می شود:
الف. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ علاوه بر آنکه واجد همه مزایای مشترک و مختص فرد فرد انبیا علیهم السلام می باشد، دارای خصایص ویژه ای نیز هست که انبیای قبلی فاقد آن بوده اند.
ب. تا روز قیامت، احدی بهتر از پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  نخواهد آمد؛ زیرا اگر کسی کاملتر از وی می بود، حتما او به مقام خاتمیت می رسید.
آیات و روایات دیگری نیز بر خاتمیّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشاره دارند؛ از جمله:
﴿وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ: و ما تو را جز براى همة مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند﴾ (سبأ/ 28)؛
﴿...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ...: ... این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى‏رسد، بیم دهم...‏﴾ (انعام/ 19).  وسعت مفهوم تعبیر «وَ مَن بَلَغَ» رسالت جهانی قرآن و پیامبر اسلام(ص) را از یک سو، و مسألة خاتمیّت ایشان را از سوی دیگر روشن می‌سازد.
2.  مقام بندگی محض
از موارد دیگری که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختصاص دارد، «عَبْد مطلق» است.
بعضی از انسان‌ها تحت تدبیر اسمای جزئیّة حقّ‌اَند؛ مثلاً بعضی در حقیقت، عبدالرّزاق، عبدالباسط، عبدالقابض، عبدالکریم و عبدالجلیل هستند، امّا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله «عَبْد» هست و  منتسب به عالی‌ترین اسم از اسمای حسنای خداوند سبحان یعنی «هو» است؛ که همان هویّت مطلقه است و حضرت در قوس نزول از نزد همان مقام تنزّل کرده است و «هو» مبدأ ارسال رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌باشد: ﴿هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ: اوست که رسول خود را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همة آیین‏ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند!﴾ (توبه/ 33).
نکته دیگر اینکه خداوند وقتی می‌خواهد تعبیر «عَبْد» را نسبت به سایر انبیا به کار ببرد، همراه با ذکر نام آنها به کار می‌برد؛ مثلاً می‌فرماید: ﴿وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ: و به‌خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم، اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها(ى نیرومند) و چشمها(ى بینا)﴾ (ص/ 45)؛ ﴿وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ: به‌خاطر بیاور بندة ما ایّوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است﴾ (همان/ 41)؛ ﴿اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ: در برابر آنچه مى‏گویند، شکیبا باش و به‌خاطر بیاور بندة ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبه‏کننده بود!﴾ (ص/ 17)؛ ﴿کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ: پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند، (آرى،) بندة ما (نوح) را تکذیب کردند و گفتند: او دیوانه است و (با انواع آزارها از ادامة رسالت خود) بازداشته شد﴾ (قمر/9).
امّا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بدون نام ذکر نموده و «عَبْد مطلق» به آن فرد کامل اطلاق می‌فرماید: ﴿فَتَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا: زوال‌ناپذیر و پُر برکت است کسى که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد تا بیم‏دهندة جهانیان باشد﴾ (فرقان/1).  نه قبل از کلمة‌ «عَبْد» نام مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌برد و نه بعد از آن؛ و نیز نمی‌فرماید «عبدنا» که ناظر به کثرت باشد، بلکه می‌فرماید «عَبْده» که ناظر به مقام وحدت است و این کلمه از «عبدالله» نیز بالاتر است؛ زیرا این عبودیت، حاکی از هویّت مطلقه است که بالاتر از مقام الوهیّت می‌باشد.(تفسیر تسنیم؛ ج8)
این خود فضیلت غیرقابل انکاری برای آن حضرت نسبت به دیگر انبیای الهی است. بنابراین خداوند سبحان، بندة مطلق در همة‌ عصرها را رسول اکرم صلی الله علیه و آله  می‌داند و ایشان سیّد‌الأوّلین و الآخرین است.
3. مقام بالاترین رتبه وجودی
«اوّل‌المسلمین» از ویژگی دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که اکثر مفسّران بر اختصاص آن بدان حضرت، اتّفاق نظر دارند.
خداوند به رسول خود دستور می‌دهد که بگو: «من اوّلین مسلمانم»: ﴿لاَ شَرِیکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ: همتایى براى او نیست و به همین مأمور شده‏ام و من نخستین مسلمانم!﴾ (انعام/ 163). منظور از «اوّل‌المسلمین»  اولویّت زمانی و تاریخی نیست؛ زیرا اگر اولویّت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش «اوّل‌‌المسلمین» بود و انبیای پیشین نیز به طریق أولی می‌توانستند مصداق این اولویّت باشند، بلکه اوّلیت ذاتی است که از آن به اولویّت رتبی یاد می‌شود.
خداوند دربارة‌ هیچ پیامبری تعبیر «اوّل‌‌المسلمین» ندارد. حضرت ابراهیم علیه السلام با اینکه سرسلسلة انبیای ابراهیمی بود با این حال، خداوند به وی نفرمود که بگوید من اوّلین مسلمانم. حضرت نوح علیه السلام که شیخ‌‌الانبیاء و نیز حضرت آدم علیه السلام که ابوالبشر است، هیچ‌ یک این جمله را نفرمودند. تنها کسی که قرآن از او به عنوان «اوّل‌‌المسلمین» یاد می‌کند، رسول خدا صلی الله علیه و آله است.  از اینکه خدای سبحان تنها به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: بگو مأمورم که «اوّل‌‌المسلمین» باشم، برای آن است که وی اوّلین است و در رتبة‌ وجودی او هیچ ‌کس قرار ندارد، چنان‌‌که آن حضرت در قیامت، اوّل کسی است که محشور می‌شود. (تفسیر تسنیم؛ ج8)
مرحوم فیض کاشانی معتقد است: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله نخستین کسی است که در عالم ذر و گرفتن عهد و میثاق، لبّیک گفته است. پس اسلام آن حضرت مقدّم بر اسلام همة خلایق است» (تفسیر صافی؛ ج2)
علاّمه طباطبائی نیز بر این باور است که جملة «و أَنَا أَوَّلُ المُسلِمِینَ» دلالت بر این دارد که مقصود از «اوّل»، اوّلیّت به حسب درجه است، نه اوّلیّت به حسب زمان؛ و تنها رسول خداست که «اوّل‌المسلمین» خوانده شده است.(تفسیر المیزان، ج7)
از این آیه برمی‌آید که اسلام بر دیگر ادیان فضیلت دارد و پیروی از اسلام واجب است؛ زیرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اوّلین کسی است که مأمور شد در برابر اسلام تسلیم شود و دیگران جز تبعیّت از او وظیفة دیگری ندارند.
4. مقام اسوة حسنه بودن
اصل «همرنگ شدن با دیگران» مخصوصاً افراد پر نفوذ و با شخصیت و انسانهایی که از صفات کمالی و معنوی والایی برخوردارند یکی از اصول مسلّم روانی است. مطابق این اصل انسان کششی در وجود خود به سوی هماهنگی و همرنگی با دیگران، مخصوصاً با قهرمانان و پاکان، احساس می کند و به همین علّت به سوی اعمال و صفات آنان جذب می شود و تلاش می کند در رفتار و اوصاف، همرنگ آنان گردد. این کشش روانی اگر همراه با محبوبیّت و مجذوبیّت شود در رساندن انسان به صفات عالی انسانی سخت مؤثر است و در مدّت کمی می تواند از مِس وجود انسان عادی طلای ناب بسازد.
قرآن با توجه به این نکته، در هر بخش انسانهای نمونه را معرّفی نموده است و در هر زمان اسوه هایی را معرّفی نموده است. امّا آن اسوه و الگویی که برای ابد می تواند (همچون دین و شریعت اسلامی) به عنوان الگو مطرح بماند و تمام بشریت را به سوی خود جذب نماید، عصاره هستی ، و برترین انسان در عالم وجود یعنی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، خاتم پیامبران و جامع کمالات انسانی است،
معرّفی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان «الگو» و «اُسوة نیکو» بدون هیچ قید و استثنایی، دلیل اعتبار و حجّیّت همة افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان«سنّت» مورد استناد بوده است. در روایات نیز از اعمال عبادی و غیر عبادی پیامبر صلی الله علیه و آله با تعبیر «اُسوه» یاد شده است (تفسیر فرقان،ج 2).
شیخ طوسی در تفسیر آیه 21 سوره احزاب: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» می‌گوید: «اُسوه حالتی است برای صاحب آن‌ که دیگران بدان حالت اقتدا می‌کنند. پس هر کس از الگوی خوب پیروی کند، کارهایش خوب می‌شود» (تفسیر تبیان، ج 8).
تعبیر به «لَکُم»، اُسوه بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را برای همة‌ مخاطبان به‌ صورت یکسان ثابت می‌کند، امّا تعبیر به «لِمَن کَانَ» اشاره است به بهره‌وری از این اُسوه به‌وسیلة کسانی که دارای شرایط ویژه هستند؛ یعنی اینگونه نیست که همگی از این اُسوة‌ عام بهره ببرند، بلکه افرادی خاص بهره‌مند می‌شوند. همچنین قید «لِمَن کَانَ یَرجُوا الله»، مبیّن این است که غیر مؤمنان چندان از الگو بودن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بهره نمی‌گیرند و تعبیر «وَ لَقَد کَانَ لَکُم»، برای دلالت بر استمرار سرمشق بودن ایشان برای مؤمنین است؛ بدین معنی که پیروی از ایشان تکلیفی ثابت از زمان گذشته بوده و هست (تفسیر المیزان، ج 16).
5. مقام خلق عظیم
اخلاق نیکو از برترین صفات کمالى انسان است چه در سطح خانواده و چه در سطح جامعه، لذا شدیداً احساس نیاز مى‏شود که فردى داراى اخلاق جامع باشد تا مردم به پیروى از او دنیا و آخرت خویش را با نشاط و آرامش تأمین نماید.
قرآن کریم در این بخش، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به عنوان الگو معرّفى نموده، مى‏فرماید: «و انّک لعلى خلق عظیم؛ و یقیناً تو داراى اخلاق عظیم و برجسته‏اى هستى.» (قلم،14)
وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد کند، معلوم می شود که آن چیز از عظمت فوق العاده ای برخورداراست. خدا در قرآن، بزرگهای ما را با صفت «ضعف» یا «قلت» یاد می کند: سراسر دنیا را اندک می شمارد: مَتاع الدُّنْیا قَلیل) !نساء،77)و از دسیسه های شیطان به عنوان اِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانَ کانَ ضَعیفاً (نساء،76) سخن می گوید؛ اما وقتی از خلق رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نام می برد می فرماید: «ای پیامبر! تو واجد همه ملکات نفسانی در حد أعلی هستی!
در میان اخلاقیات آن حضرت برخى از آنها خیلى برجسته است که قرآن نیز روى آن تکیه کرده است:

الف.نرمخویى

از شاخص‏ترین صفات اخلاقى آن حضرت، نرمخویى و «الین» بودن آن حضرت است تا آنجا که قرآن کریم رمز و راز موفقیّت آن حضرت را در هدایت جامعه، همین امر مى‏داند، لذا فرمود: «فبما رحمةٍ من اللّه لنت لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک؛(آل عمران،157) به برکت رحمت الهى در برخورد با مردم نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مى‏شدند.»

ب. دلسوزى براى هدایت مردم

رهبران و عالمانى که درد هدایت مردم را دارند، دلسوزانه مردم را به سوى حق و حقیقت دعوت مى‏کنند و براى تحقق این مسئله از هیچ تلاشى فروگذار نمى‏کنند، و هیچ مانعى هم نمى‏تواند آنها را از این تلاشها باز دارد.
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله از جمله رهبرانى است که این صفت را در حد کمال داراست، قرآن کریم در این باره مى‏فرماید: «لقد جاءکم رسولٌ من انفسکم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤفٌ رحیم؛(توبه،128) همانا فرستاده‏اى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت و راهنمایى شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.»
دلسوزى حضرت ختمى مرتبت صلی الله علیه و آله به حدّى بود که گاهى از شدّت غصّه خود را در معرض خطر قرار مى‏داد، و غصّه او اختصاص به انحراف مسلمانان نداشت بلکه بر گمراهى کافران نیز غصّه مى‏خورد، قرآن در این‏باره مى‏فرماید: «فلعلّک باخعٌ نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفاً (کهف،6) گویى مى‏خواهى به خاطر اعمال (نارواى) آنان اگر به این گفتار ایمان نیاورند، خود را هلاک کنى.»
 حضرت على علیه السلام درباره اخلاق نیک رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‏فرماید: «رسول خدا سخى‏ترین مردم از نظر انفاق، شجاعترین مردم، راستگوترین مردم، وفا کننده‏ترین آنان به وعده، و نرمترین آنها از نظر خوى و بزرگوارترین آنها از نظر برخورد بود، هر کس در ابتدا او را مى‏دید، ابهتش او را مى‏گرفت، و کسى که با او برخورد داشت و او را مى‏شناخت به او عشق مى‏ورزید، هرگز مانند او را قبل و بعد از او ندیدم.» (الغارات،ج1)
6. مقام رأفت و رحمت
قرآن کتابی است از طرف خداوندی که رحمت وسیع و بی پایان دارد، خود نیز رحمت است و آیات فراوانی وجود دارد که نشان می دهد قرآن رحمت و لطفی است در حق بشریت.  این کتاب رحمت در جای جای متن خود از رحمت و رأفت و مهربانی و دلسوزی و نرمی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله سخن به میان آورده است که به نمونه ای از آن اشاره می شود:
قرآن می فرماید: «و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین؛(انبیاء،107) ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».
همانطوری که رحمانیت خداوند صفت عامه اوست و همه انسانها اعم از مؤمن و کافر را شامل می شود، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هم برای همه انسانها در همه اعصار و تمامی مکان‌ها تا پایان جهان رحمت است؛ نه تنها برای پیروان و دوستان بلکه همه اهل عالم ، گویا خوب و بد و دوست و دشمن باید این مهربانی و رحمت را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احساس کنند .  چرا که نشر آئینی را برعهده گرفته است که سبب نجات همگان است حال اگر گروهی از آن استفاده بردند، و گروهی استفاده نکردند این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود او نمی کند، خود آن حضرت فرمودند: «ایّها النّاس انّما انا رحمةٌ مهداةٌ؛ (طبقات الکبری،ج1) مردم! من فقط رحمت هدایت یافته ام».
وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها برای زمینیان رحمت است بلکه تعبیر به عالمین و استثناء در جمله منفی و نکره آمدن رحمت آنچنان مفهوم وسیعی دارد که تمام موجودات عالم در تمام اعصار و قرون و حتی تمام ملائکه الهی را شامل می شود .
برخی دانشمندان غرب اعتراف دارند که تمدن و پیشرفت های علمی آنان مدیون و مرهون وجود اسلام و شخص پیامبر اکرم است از جمله: «ژول لابوم» اندیشمند و نویسنده فرانسوی می گوید: «دانش و علم برای جهانیان از سوی مسلمانان به دست آمد و مسلمین علوم را از قرآنی که دریای دانش است گرفتند و نهرها از آن برای بشریت در جهان جاری ساختند.»
و «دینورت» می نویسد: «واجب است اعتراف کنیم علوم طبیعی و فلکی و ریاضیات که در اروپا رواج گرفت، عموماً از برکت تعلیمات قرآنی است و ما مدیون مسلمانانیم بلکه اروپا از این جهت شهری از اسلام است.» (اعجاز قرآن، سید رضا مودب، ص: 204)
7. مقام شامخ رسالت
مقام رسالت، مقامى است كه خداوند به برخى از پيامبران عطا فرموده، و دارندگان آن، پيام را از جهان غيب مى گرفتند و براى ابلاغ و ارسال آن به مردم مأمور مى شدند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سرسلسله رسولان الهی است که رسالت ایشان در بخشهای گوناگون جهان آفرینش منشأ آثار فراوانی است، چنانکه در جوامع مختلف بشری نیز تأثیر خاص خود را به همراه داشته است.
1. خدای سبحان نعمت رسالت را به عنوان وزین ترین نعمت های الهی نام می برد :لَقَدْ مَنَّ الّلهُ عَلَی الْمُؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ یَتْلوُا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ: خدا بر مؤمنان عالم منت نهاد که رسولی را از ارواح و نفوس آنان برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان تلاوت و ایشان را از گزند تیرگی و تباهی تطهیر، و به کتاب و حکمت آگاهشان کند، گر چه قبل از رسالت رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ در گمراهی روشن بودند.» (آل عمران،164) بنابراین، اولین مرحله رسالت آن حضرت، تلاوت آیات الهی، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت برای تأثیرگذاری بر «امیین» می‌باشد.
۲ ـ خداوند بر اساس “و ما أرسلنا من رسولٍ إلا بلسان قومه”(ابراهیم،4)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان پیامبری که در میان عرب زبانها ظهور کرده و آنها را با زبان عربی به معارف بلند الهی دعوت می کند، معرفی کرد. بنابر این مرحله دوم تأثیر رسالت آن حضرت، تحولی است که در منطقه‌ عرب زبانها بوجود آورده است.
۳ ـ مرحله سوم، تحولی است که رسالت آن حضرت در همه ی‌ جوامع بشری، اعم از عرب یا غیر عرب، به بار آورده است. خداوند در این باره می فرماید: «وما أرسلناک إلا کافة للناس» (سبا،28). تا آن جا که بشریت به سر می برد، قلمرو رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهد بود، خواه جوامع عصر نزول وحی، و خواه اعصار دیگر، خواه مردم حجاز و خواه مردم مناطق دیگر.
۴ ـ در این مرحله، رسالت آن حضرت از جوامع بشری فراتر رفته و‌تا آن جا که فکر و‌اندیشه ای هست، تأثیر می گذارد. خداوند می فرماید: «قل لئن اجتمعت الإنس والجن علی أن یأتوا بمثل هذا القرءان لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً» (اسراء،88) مستفاد از این آیه این است که جن هم مانند انس در برابر رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسئولیت دارد.
۵ ـ رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مناطقی که شهود و عرفان، حضور و ظهور دارد، نیز اثر تازه ای به همراه داشت. ولادت آن حضرت که زمینه بعثت و رسالت آن حضرت بود علاوه بر زمین، در آسمان هم آثاری گذاشت که در قرآن کریم چنین بیان شده است: «و أنّا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرساً شدیداً وشهبا و أنّا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهاباً رصداً * و أنّا لا ندری أشرٌّ أُرید بمن فی الأرض أم أراد بهم ربهم رشداً» (جن،8و9و10)
آسمانی که قرآن کریم از آن سخن می گوید در بسیاری از موارد، غیر از آسمانی است که در هیئت و نجوم مطرح است، چنانکه مقصود از “اهل آسمان” فرشتگان هستند که شاگردان انسان کاملند.
تأثیر وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آسمانها به این نحو است که از سویی دست ناپاکان از معارف بلند آسمانی کوتاه شد و از سوی دیگر شاگردان آسمانی از علوم لدنّی آن حضرت به خوبی استفاده خواهند کرد. وقتی حوزه علمی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به چهره آسمانیان باز گردد و راهزنانی نباشند تا مانع بهره یابی صحیح باشند قهراً اهل آسمان از علوم لدنّی آن حضرت بهتر استفاده می کنند.
حاصل اینکه: سراسر عالم در ‌‌پیشگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امّی،ناخوانا و نانویسا هستند، گرچه فرشتگان آسمان یا عالمان و حکیمان و فرزانگان زمینی و یا جنیان باشند، زیرا همه ی‌ فضیلت مدارانِ علمی نسبت به آن مقامی که فاقدند، امی هستند و خدا در میان همه امیین جهان، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را برگزید تا معلم آنها باشد.
8. مقام علم لدنی
علم لدنی یعنی دانشی که از مقام لدن و از نزد خداوند متعال گرفته شده است، بنابراین علم لدنی از سنخ علوم دیگر نیست که در کنار آنها بیاید و با آنها سرشماری شود و یا دارای مسائل و موضوع و محمول باشد، بلکه علمی شهودی و حضوری و فراموش نشدنی است و حقیقتی است که روح انسان با آن آمیخته شده و از وجود انسان جدا نمی‌شود.
 این علم، ویژه انبیاء و اولیای الهی است اما انسان های دیگر نیز با نورانیت و رعایت تقوای الهی می توانند متناسب با ظرفیت و سعه معنوی خود از علم لدنی بهره مند گردند و مورد رحمت خاص و بی واسطه الهی قرار گیرند و مستقیما حقایقی را از عالم غیب و ملکوت دریافت کنند هر چند میزان و مقدار آن با علم لدنی انبیا و اولیا تفاوت دارد.
آنچه خدا به رسول گرامی اش داد، نه از راه چشم و گوش مادی، بلکه از راه جان و دل بود. اول جان مبارکشان آنرا اخذ می نمود و بعد چشم و گوششان آنرا می دید و می شنید. رسول خدا صلی الله علیه و آله از علمى برخوردار شدند که براى دیگران امکان دسترسى به آن در این حد و گستردگى و عمق وجود ندارد.
9. مقام عصمت
عصمت انبیا از مسائل اساسی در ادیان الهی است؛ زیرا قوام نبوت پیامبران به عصمت آنان در مقام دریافت و ابلاغ وحی است. عصمت در لغت به‌معنای نگه داشتن، منع و بازداشتن است و در اصطلاح، ملكه‌ای نفسانی است كه خداوند انسان‌های برخوردار از آن را از گناه و خطا باز‌می‌دارد.
«فلسفة عصمت» در واقع خالص کردن انبیا برای هدایت و راهنمایی مردم و رساندن آنها به تکامل می‌باشد چرا که مردم از رهبری که دچار خطا و اشتباه شود و معصیت کند، پیروی نکرده و به آنها اقتدا نمی‌کنند.
مقام عصمت دوگونه است:
الف: عصمت علمی
همه انبیا در مسائل علمی، چه در یادگیری از وحی و حفظ و یاد دادن آن معصوم هستند. این ملکه علمی بدون شهود میسر نیست و تنها کسی که عین صراط مستقیم باشد، از آسیب وسوسه و دسیسه و خیال پردازیهای ذهنی مصون است. خداوند به پیامبرش می فرماید :«اِنَّکَ لِمَنِ الْمُرْسَلین عَلی صِراطٍ مُسْتَقیم» (یس،4)
ب. عصمت عملی
مقام منیع عصمت عملی برای کسی حاصل است که به مرز اخلاص رسیده باشد. در این حال، در حرم امن او شهوت و غضب باطل راه ندارد، چون وی، هر دو را مهار کرده است و وقتی انسان به مقام امن اخلاص راه یافت و جزو صالحان شد، تحت ولایت الله است و شیطان اقرار کرده که به آن مقام راه ندارد:  اِلاّ عِبادِکَ مِنهُمُ الْمُخْلَصین. (حجر،40)
انبیای الهی همه دارای «عصمت» اند و اما عصمت در آنها دارای مراتب تشکیکی و متفاوت است و در همه به یک مرتبه نیست؛ همان گونه که قرآن نیز اصل تفاوت مراتب انبیا در فضیلت را در آیاتی متذکر شده است مثل: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ (بقره /  253)؛ آن فرستادگان، برخی آنان را بر برخی دیگر برتری دادیم.»
بالاترین مرتبه عصمت از آن پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است که بالاصاله و مطلق و کامل است علماً و عملا؛ و آن حضرت در اندیشه و عمل دارای عصمت است(صحیفه امام خمینی، ج12).
ائمه اطهار علیهم السلام نیز از عصمت مطلقه و از جمیع جهات برخوردارند؛ منتهی عصمت آنها به تبع از خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله است، چون پرتوی از نور وجود او هستند.
10. مقام شفاعت
مقام شفاعت بی تردید از عالی ترین مقامات معنوی یک انسان است زیرا قبول شفاعت کسی دلیل بر اعتبار ویژه شفاعت کننده نزد شفاعت پذیر می باشد.
آیاتی از قرآن کریم به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر مقام شفاعتگری پیامبر صلی الله علیه و آله دلالت دارد که به آنها پرداخته می شود:
الف. «ومِنَ اللیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی اَن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقامـًا مَحمودا؛ و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان. این یک وظیفه اضافی برای توست، امید است که پروردگارت تو را به مقامی درخور شایسته برانگیزد.» (اسراء،79)
مقام در خور ستایش که خداوند، پیامبرش را نسبت به آن امیدوار ساخته به نظر مفسّرین همان مقام شفاعت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مقام محمود همان مقامی است که من در آن مقام امتم را شفاعت می کنم».
ب. «ولَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی؛ و به زودی پروردگارت (آن قدر) به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی». (ضحی،5)
اینکه چه نعمت و چه امتیازی خداوند به پیامبر خود عطا می کند تا رضایتش جلب شود و خرسندی آن حضرت را فراهم سازد، مفسّرین آن را مقام شفاعت دانسته اند. وقتی این آیه نازل شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: در این هنگام راضی نخواهم شد در حالی که حتی یک نفر از امت من در جهنم باشد. فخر رازی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که : «رضایت جدّ من در این است که هیچ انسان خداپرست و موحّدی داخل جهنم نشود».
ج. «وما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذنِ اللّهِ ولَو اَنَّهُم اِذ ظَـلَموا اَنفُسَهُم جاءوکَ فَاستَغفَروا اللّهَ واستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا اللّهَ تَوّابـًا رَحیمـا؛ ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آن که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود و اگر (این مخالفان) هنگامی که بر خود ستم کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاردند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند». (نساء،64)
این آیه مقام شفاعت را برای پیامبر صلی الله علیه و آله در دنیا ثابت می کند. بنابراین ایشان دارای مقام شفاعت در دنیا و آخرت است.
11. مقام هدایت الهی
قرآن در آیاتی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بر راه مستقیم هدایت می داند. اینگونه آیات از سویی به آن حضرت آرامش و اطمینان می بخشد و از سوی دیگر به مؤمنان و غیر آنان این پیام را می دهد که در حقانیت پیامبر گرامی اسلام و راهی که بر آن است و به سوی آن دعوت می کند تردید نداشته باشند.
این مسأله برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مقام مهمی است زیرا کاملاً مورد تأیید خداوند قرار گرفته است. آیاتی از قرآن کریم بر این امر دلالت دارد به عنوان نمونه ابتدای سوره یس می فرماید: «یس * والقُرءانِ الحَکیم * اِنَّکَ لَمِنَ المُرسَلین * عَلی صِراطٍ مُستَقیم؛ (ای سید رسولان) سوگند به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خدا هستی و بر راه راست قرار داری.» خداوند با تأکید و قسم اعلام می کند که تو پیامبری و بر راه مستقیم هدایت قرار داری.
این آیه و آیات دیگری که در این مورد وارد شده، بر یکی از ابعاد شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) دلالت دارند و آن مقام هدایت یافتگی و هدایت گری آن حضرت است.
12. مقام امامت
يكى از برجسته‌ترين مقامات پيامبران، مقام امامت آنان نسبت به انسانهاست. از آن جا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) امام همه ی امامان نیز است، پس در حقیقت، برترین انسان و کامل ترین فلسفه ی خداوند در زمین است.
آنچه بايد در اينجا گفته شود، معنا و حقيقت امامت است كه با روشن شدن آن، مرتبه بالاى امامت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) روشن مى‌شود. امامت، فقط به معناى راهنمايى و نشان دادن راه نيست،بلكه به معناى «ايصال الى المطلوب» و رسانيدن به سر منزل مقصود است.
قرآن اين مقام را براى پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) ثابت دانسته و علاوه بر آن به دلیل اینکه ایشان خاتم پيامبران و افضل تمام آنان است، هر فضيلت، منصب و كمالى براى هر پيامبرى ثابت باشد، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آن را داراست و مقام امامت يكى از آنهاست.
حضرت على علیه السلام می فرمایند:: «يا أَيُّهَا النّاسُ انَّ رَسُولَ اللّهِ(ص) امامٌ حَيّاً وَ مَيِّتاً»اى مردم! همانا رسول خدا(ص) در حال حيات و ممات پيشوا و امام (همگان) است.
13. رفعت نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در همه اعصار
یکی از راه‌های شناخت مرتبة‌ بلند و مقام عالی فرد، تمجید و تعریف کسانی است که از نظر رتبه در جایگاهی به مراتب بالاتر از وی قرار گرفته باشند. هنگامی‌که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مورد توجّه خاصّ پروردگار قرار می‌گیرد و از رحمت و درود فرشتگان مستفیض می‌شود، بیش از پیش ارزش وجودی ایشان بر همگان پدیدار می‌شود و از این ‌رو، مکلّف می‌شویم که بر او درود بفرستیم و سلامش بگوییم و در برابر فرمانش تسلیم باشیم: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا: خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏فرستد. اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید﴾ (أحزاب/ 56).
در آیة‌ دیگری آمده است: ﴿وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ: و آوازة تو را بلند ساختیم﴾ (إنشراح/ 4). این آیات بیانگر ویژگی‌ «مقام عالی» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که با تأیید صریح خداوند موجب مقبولیّت وی در میان مردم می‌شود. (تفسیر تسنیم، ج 9).
14. اعطای کوثر
کوثر هدیه ای ویژه‌ است که خداوند از میان انبیاء الهی تنها به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) عطا نموده است. تمام مفسّران در این اختصاص اتّفاق نظر دارند. خداوند برای تسلّی خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبان‌های مکرّر دشمنان می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ: ما به تو کوثر [= خیر و برکت فراوان‏] عطا کردیم﴾ (کوثر/ 1).
کوثر وصفی است که از «کثرت» گرفته شده و به معنی خیر و برکت فراوان می‌باشد. همچنین به افراد سخاوتمند نیز «کوثر» می‌گویند. در اینکه منظور از «کوثر» چیست، اقوال متعدّدی وجود دارد. بعضی آن‌ را نهری در بهشت و برخی آن را حوض کوثر می‌دانند که متعلّق به پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. گروهی آن ‌را به نبوّت و قرآن و دیگران نیز به کثرت اصحاب و یاران، کثرت فرزندان، ذریّه و شفاعت تفسیر کرده‌اند. امّا اینها مصداق‌های روشنی از این مفهوم‌اند و کوثر به معنای خیر کثیر و نعمت فراوان می‌باشد (تفسیر نمونه، ج 27).
یکی از روشن‌ترین مصداق کوثر وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، چون نسل و ذریّة پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به‌وسیلة همین فرزند گرامی ‌در جهان انتشار یافت؛ نسلی که نه تنها فرزندان جسمانی پیغمبر بودند، بلکه آیین و تمام ارزش‌های اسلام را حفظ کرده‌اند و به آیندگان ابلاغ نمودند.
نتیجه گیری
آیات قرآن کریم حاکی از آن است که انبیای الهی، گرچه از نظر منصب نبوّت و اتّصال به عالم وحی با یکدیگر یکسانند، امّا از حیث فضیلت و برتری و ملاک‌های دیگر در یک درجه قرار ندارند. برخی از این فرستادگان و رهبران الهی صفات ویژه‌ای دارند که دیگران سهمی‌ از آنها ندارند. پیامبر گرامی‌اسلام (ص) در میان انبیای الهی دیگر به اوصافی متّصف است که تنها به ایشان اختصاص دارد. برخی از این ویژگیها عبارتند از: خاتم‌الأنبیاء، بندگی مطلق و کامل‌ترین فرد در همة عصرها، اوّلین مسلمان به حسب درجه و مقام و ...
کُتُب آسمانی، به‌ویژه قرآن کریم، نشان می‌دهند که دیگر پیامبران الهی به این خصوصیّات متّصف نشده‌اند. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که مصداق واقعی اشرف مخلوقات، شخص ایشان است که می‌تواند الگوی برتر کسب کمال، برای همة انسان‌ها در همة دوره‌ها باشد. این معنای همان منّت است که خداوند بر مؤمنین نهاده است و با بعثت چنین وجود پُرخیر و برکتی به هدایت آنها پرداخته است. از سویی، وجود مبارک آن حضرت همان رحمتی است که حضرت حق برای جهانیان قرار داده تا هر انسانی بتواند از فیض او بهره‌ گیرد.

مشاهده 710 زمان

پیام بگذارید

از وارد کردن تمامی اطلاعات ضروری که با علامت (*) مشخص شده اند اطمینان حاصل کنید. وارد کردن کدهای اِچ‌تی‌اِم‌اِل مجاز نیست.

موسسه قرآن و عترت فدک سبز طوس