مقدمه
ابوجعفر محمد بن علی علیهما السلام ملقب به «باقر العلوم»، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم است. امام باقر علیه السلام در ۱ رجب سال ۵۷ قمری در مدینه به دنیا آمد.
آن حضرت چهار سال از حیات جدّ خود امام حسین علیهالسلام و ۳۷ سال از زندگی پدر خود حضرت علی بن حسین علیه السلام را درک کرد.
امام باقر علیه السلام حدود ۱۹ سال امامت شیعیان (از سال ۹۵ق تا ۱۱۴ق) را برعهده داشت.
نام و نسب
آن حضرت «محمد»، کنیه اش «ابوجعفر» و لقبش «باقر العلوم» یعنى «شکافندهى دانشها» است.
نسب امام باقر علیه السلام از پدر و مادرشان به پیامبر اکرم و حضرت على و حضرت زهرا علیهم السلام مىرسد، زیرا پدر او امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام، و مادر او فاطمه «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است. ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیهالسلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیهالسلام است.
همسر حضرت باقر علیه السلام «اُمّ فَروه» است که مادر امام صادق علیه السلام می باشد.
عصر امام باقر علیه السلام
دوران زندگیش با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) مقارن بود. دوران امامت وی نیز همزمان با پنج تن از خلفای بنی امیه بود:
- ولید بن عبدالملک (۸۶-۹۶ق)
- سلیمان بن عبدالملک (۹۶-۹۹ق)
- عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق)
- یزید بن عبدالملک (۱۰۱-۱۰۵ق)
- هشام بن عبدالملک (۱۰۵-۱۲۵ق)
در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد.
نهضت علمی
«باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ». تو مردى از [ خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش میشکافد.[1]
سستی پایههای حکومت امویان، برای امام باقر علیه السلام و نیز امام صادق علیه السلام زمینهای را فراهم آورد که برای سایر ائمه علیهم السلام فراهم نشد. این زمینه،و نیز درایت و برنامه ریزی آنان سبب شد تا امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را در کتب فقهی و حدیثی از خویش بر جای گذارند.
سیره امام باقر علیه السلام
حلم و بردباری
مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانهى امام بسیار مىآمد و به آن گرامى مىگفت: «...در روى زمین بغض و کینه کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!»
امام علیه السلام با او مدارا مىفرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بعد شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد. شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیبات مشغول است.
عرض کرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید. فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. آنگاه به خانه مرد شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت. مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى».[2]
مردمداری
آمد و شد خویشانش او را دلگیر نمیکرد و از آنان با خوراکهای خوب پذیرایی میکرد و جامههای نیکو و مال نقد میبخشید.[3]
کشاورزی
امام علیه السلام شخصاً در گرمای حجاز در مزرعه کار میکرد و انگیزه این کار را اطاعت خدا و بی نیاز شدن خود و خانوادهاش از مردم میدانست.[4]
شهادت امام باقر علیه السلام
امام محمد باقر علیه السلام، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
منابع
محمد بن الحسن طوسى، الأمالي( للطوسي)، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق.
محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق.
[1]. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۶، ص: ۲۲۵
[2]. الأمالي (للطوسي)، ص: ۴۱۰
[3]. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۶، ص: ۲۹۰۲۹۱.
[4] الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص: ۱۶۲.