بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
امام زمان، حضرت حجت بن الحسن المهدی علیه السلام دوازدهمین پیشوای شیعیان و آخرین حجت الهی بر روی زمین است. آن حضرت در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری در شهر سامرا دیده به جهان گشودند. پدر ایشان امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان هستند و ایشان یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام میباشند. مادر گرامی آن حضرت شاهزادهای رومی به نام «نرجس خاتون» سلام الله عیلها است كه از طرف پدر، نوه قیصر روم شرقی و از طرف مادر از نوادگان شمعون الصفا، وصی حضرت عیسی علیه السلام بوده است.
نام اصلی امام زمان «محمد» و کنیه مبارکشان «ابوالقاسم» است. پیامبراکرم نیز به این موضوع اشاره کرده و این بشارت را داده بودند و دوازده معصوم را به عنوان اوصیای خاتمالانبیاء معرفی فرمودند و آخرین وصی را همنام و همکنیه خویش دانستند.
در منابع شیعه بیش از ۷۰ لقب برای ایشان ذکر شده که القاب معروف ایشان صاحب الزمان، حجت، قائم، بقیةالله، منتظَر، خاتم الاوصیاء، صاحب الامر و خلف صالح و مشهورترین لقب آن حضرت «مهدی» علیه السلام است.
در بیان پیامبراکرم و ائمه اطهار، بشارت داده شده بود که مهدی موعود علیه السلام فرزند امام عسکری علیه السلام است. لذا عباسیان امام یازدهم را به سامرا احضار کرده و زندگی ایشان را به شدت تحت كنترل قرار داده بودند؛ از این رو تولد امام زمان علیه السلام مخفیانه و معجزهآسا صورت گرفت و بنا بر روایات، از جهت تولد به حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام شباهت داشتند. در تمام دوران بارداری هیچ نشانهای در مادر ایشان آشکار نبود؛ همانگونه که مادر حضرت ابراهیم و حضرت موسی نیز چنین بودند. ولادتشان نیز مخفیانه صورت گرفت و همانگونه که این دو پیامبر الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان، به اراده الهی به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی علیه السلام نیز در حالی که مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه پدر بزرگوارشان را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان متوجه بشوند، متولّد شدند.
پس از ولادت نیز حضرت حجت علیه السلام زندگی پنهانی داشتند و از دیدهها مخفی بودند و امام عسکری علیه السلام فرزند گرامیشان را تنها در برخی از موقعیتهای مناسب، آن هم فقط به عدهای از خواص شیعیان خود نشان میدادند و ایشان را به عنوان جانشین و امام بعد از خود معرفی میکردند.
یکی از کسانی که آن حضرت را در نوزادی زیارت کرده است، فردی از اهالی فارس به نام «ضَوءِ بن علي عِجلِي» است که به عشق خدمت به امام عسکری علیه السلام به سامرا میآید و مدتی را در ملازمت آن حضرت بوده است. او در ضمن حکایتی میگوید: «امام عسکری علیه السلام نوزادی را به من نشان دادند که زیبا و سپیدروی بود و رشته مویى سبز رنگ – نه سیاه - از بالای سینه تا ناف مبارکش روئیده بود و به من فرمودند: «این نوزاد امام من بعد از شماست» (کافی، ج ۱، ص ۳۲۹)
فرد دیگری که آن حضرت را در حال کودکیشان زیارت کرده است، «یعقوب بن منقوش» است. او میگوید: «به محضر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم. در حیاط بر سکویی نشسته بودند و سمت راستشان اتاقی قرار داشت که پردهای آن را پوشانده بود. عرض کردم: «ای آقای من! صاحب امر امامت، بعد از شما چه کسی خواهد بود؟» فرمودند: «پرده را کنار بزن» پرده را کنار زدم؛ کودکی بیرون آمد به قامت پنج وجب که به نظر میآمد هشت الی ده ساله بود؛ با پیشانیای نورانی، چهرهای سپید، چشمانی درخشان، کف دستانی ستبر و زانوانی نیرومند، در گونۀ راستش خالی و در جلوی سرش گیسوانی بود. جلو آمد و بر زانوی پدر گرامیاش نشست؛ امام عسکری علیه السلام رو به من کردند و فرمودند: «این است صاحب امر شما»
آن گاه حضرت مهدی علیه السلام برخاستند که بروند. امام عسکری علیه السلام فرمودند: «فرزندم، تا زمانی معین شده به داخل برو» آن حضرت وارد اتاق گردیدند و من مشغول نظاره ایشان بودم. سپس امام عسکری علیه السلام فرمودند: «ای یعقوب، بنگر چه کسی در داخل اتاق است؟» من داخل شدم ولی کسی را ندیدم.» (کمال الدین، ج ۲، ص ۴۳۷)
[1]- به عنوان نمونه ن.ک: تذکره الخواص، ج ۱، ص ۱۵۵؛ مناقب ابنمغازلی، ص ۵۸– ۵۹؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۱۷۱؛ السیره الحلبیه، ج ۱، ص ۲۲۶؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۴۲۵ - ۴۲۶.
2-الغدیر، ج ۶، ص ۳۷– ۴۳؛ شرح احقاق الحق (مرعشی نجفی)، ج ۷، ص ۴۸۶ – ۴۹۱.
3- المستدرك على الصحيحين، ج ۲، ص ۵۵۰؛ کفایه الطالب، ص ۷۰۷.
4- الکشف و البیان، ج ۵، ص ۲۷۰؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۷۵؛ النور المشتعل، ص ۱۱۴– ۱۱۶؛ مناقب علي بن أبي طالب علیه السلام و ما نزل من القرآن في علي علیه السلام، ص ۲۶۵؛ الجامع لأحكام القرآن، ج۹، ص۲۸۳؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۴۴.
5- الامالی (صدوق)، ص ۶۵؛ مناقب (ابن شهر آشوب)، ج ۳، ص ۱۰۵. و همچنین ن.ک: روح المعاني، ج ۱۱، ص ۲۱۱؛ تفسير روح البيان، ج ۱۰، ص ۴۳۴؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳۷۰. آیت الله مرعشی نیز در «شرح احقاق الحق» از چند تن از محدثین اهل سنت این روایت را نقل کرده است؛ (شرح احقاق الحق (مرعشی نجفی) ، ج ۷، ص ۲۱۷و ج ۱۵، ص۵۲۰)
6- ینابیع الموده، ج ۱، ص ۴۴۷– ۴۴۸؛ دانشنامه امام علی علیه السلام، ج ۱، ص ۷۴۲؛ اصل الشیعه و اصولها، ص ۵۰- ۵۱.
7- مناقب (ابن شهر آشوب)، ج ۲، ص۳۰؛ کشف الغمه، ج ۱، ص ۳۷۹؛ بحار الأنوار، ج ۳۲، ص ۳۵۰.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
امام زمان، حضرت حجت بن الحسن المهدی علیه السلام دوازدهمین پیشوای شیعیان و آخرین حجت الهی بر روی زمین است. آن حضرت در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری در شهر سامرا دیده به جهان گشودند. ایشان یگانه فرزند امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان هستند و مادر گرامی امام زمان، شاهزادهای رومی به نام «نرجس خاتون سلام الله علیها است كه از طرف پدر، نوه قیصر روم شرقی و از طرف مادر از نوادگان شمعون الصفا؛ وصی حضرت عیسی علیه السلام بوده است.
نام اصلی امام زمان «محمد» و کنیه مبارکشان «ابوالقاسم» است. بنابراین آن حضرت هم نام و هم کنیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هستند. القاب معروف ایشان خاتم الاوصیاء، منتظَر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، بقیةالله، قائم و خلف صالح و مشهورترین لقب آن حضرت «مهدی» علیه السلام است.
امام زمان علیه السلام در دورانی دیده به جهان گشودند که حاکمان ستمگر عباسی، امام حسن عسكری علیه السلام را به سامرا احضار کرده و زندگی ایشان را به منظور یافتن آخرین حجت الهی و نابودی او به شدت تحت كنترل قرار داده بودند؛ دلیل آن روایات متعددی بود که مهدی موعود علیه السلام را فرزند امام عسکری علیه السلام معرفی میکردند. از اینرو تولد آن حضرت، مانند ولادت حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام بهصورت مخفیانه و معجزهآسا صورت گرفت. یعنی همانگونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان، به اراده الهی به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی علیه السلام نیز در حالی که مأموران خلیفه عباسی، تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، بدون آن که دشمنان متوجه شوند و در کمال امنیت متولّد شدند.
پس از ولادت نیز حضرت حجت علیه السلام زندگی پنهانی داشتند و از دیدهها مخفی بودند و امام حسن عسکری علیه السلام فرزند گرامیشان را، تنها در برخی از موقعیتهای مناسب، آن هم فقط به عدهای از خواص شیعیان خود نشان میدادند و ایشان را به عنوان جانشین و امام بعد از خود معرفی میکردند.
سرانجام دستگاه خلافت عباسی در ۸ ربیع الاول سال ۲۶۰ قمری، امام حسن عسكری علیه السلام را ـ در حالی که فرزند گرامی ایشان پنج سال بیشتر نداشتند ـ مسموم کرد و به شهادت رساند و از آن تاریخ به بعد، دوران امامت حضرت صاحب الزمان علیه السلام آغاز گردید.
آغاز امامت آخرین ذخیره الهی، همزمان با شروع دوران غیبت ایشان بود. غیبت به معنای زندگی پنهانی در زمین و میان مردم است به گونه ای که برای عموم انسانها ناشناخته هستند نه به این معنا که ایشان مثلا در آسمانها یا کُرات دیگر زندگی میکنند؛ بلکه در جامعه و میان مردم رفت و آمد دارند.
دوران غیبت حضرت به دو دوره تقسیم میشود. یک دوره غیبت کوتاه مدت که با آغاز امامت آن حضرت آغاز شد و ۶۹ سال به طول انجامید و از آن به «غیبت صغری» تعبیر میشود. در این دوران شیعیان به واسطه چهار نائب خاص به نامهای: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری، که از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان بودند به صورت محدود با امام ارتباط داشتند. این چهار نفر بهمدت هفتاد سال، نیابت امام را عهدهدار بودند و با داشتن نمایندگانی در دورترین شهرهای اسلامی، پیامها، سوالات، مشکلات و خواستههای شیعیان را به امام و پاسخهای امام را به آنان میرساندند. از دیگر وظایف نایبان خاص، از بین بردن تردیدها درباره حضرت مهدی علیه السلام و پنهان داشتن محل زندگی و مشخصات امام، جهت حفظ جان ایشان بود.
دیگری دوران «غیبت کبری» یا غیبت طولانی مدت آن حضرت است که از سال ۳۲۹ قمری آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد که در آن دیگر خبری از نائبان خاص و ارتباط با واسطه با امام به صورت عمومی نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
همان طور که در شمارۀ قبلی دفترچه اشاره شد،[1] شیعیان در هر دورانی نسبت به حجت خدا در آن دوران وظایف و تکالیفی دارند که هر کس این تکالیف را رعایت کند، به مسیر حق راه یافته و تمام امور دنیا و آخرتش به بهترین وجه سامان مییابد و این وظایف در دوران غیبت امام از گردن شیعیان ساقط نشده و بلکه مضاعف و دوچندان میگردد؛ چون خود را مدیون الطاف امام میدانند، چرا که امام در دوران غیبت، از رسیدگی به امور شیعیان کوتاهی ندارند، امام مهدیg میفرمایند:«إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ؛ ما در رعايت حال شما كوتاهى نمىكنيم و شما را فراموش نمىكنيم».[2] در شماره قبل به سه مورد از این وظایف اشاره کردیم و در این شماره به دو مورد دیگر اشاره خواهیم کرد:
۴. همواره به یاد حضرت بودن
اگر کسی به حقیقت منتظر محبوب خود باشد، پیوسته در اندیشۀ او خواهد بود. منتظر واقعی، تلاش میکند در همه حال، به یاد آن بزرگوار باشد و با یاد آن عزیز، دل و جانِ خود را زنده نگه دارد و اعمال خود را از انحراف و کجیها حفظ کند. یاد آن حضرت با خواندن دعاهای مرتبط با آن بزرگوار، مطالعه دربارۀ آن حجت الهی، توسّل به آن حبل متین خداوند، صدقه دادن برای سلامتی آن عزیز جان، انجام دادن خیرات به نیابت از آن ذخیره الهی، دعا کردن برای تعجیل فرج آن بقیۀ خدا در زمین، ندبه کردن در فراق آن وجه خدا و تجدید پیمان در یاری حضرتش ارواحنا فداه و ... تحقق مییابد. یاد امام زمانg دو سویه است یعنی اینکه محب و منتظر تا از ایشان یاد میکند، حضرت نیز از او یاد مینمایند:«فَاذْكُرُونِي اَذكُرْكُمْ؛ پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم»[3]. یاد حضرت زمینهای برای سنخیت ایجاد کردن بین محب و محبوب است و منتظر سعی میکند تا در حرکت رو به کمال خود، بین خود و امام خویش سنخیت ایجاد کند و اعمال، رفتار، اخلاق و ... خود را به او شبیه سازد.
۵. تلاش برای خودسازی
در شمارۀ قبل اشاره کردیم که بالاترین و بهترین نوع بندگی و مهمترین وظیفه شیعیان در این دوران انتظار فرج و تلاش برای فراهم شدن هر چه بیشتر زمینههای این امر مبارک است. اولین قدم در انتظار حقیقی و روشنترین مصداق تلاش برای فراهمکردن پاکی و طهارت است که با ظهور جلوههای «خودسازی» فراهم میگردد. چرا که مانع اصلی تأخیر این امر مبارک عدم طهارت و آمادگیهای لازم در جامعه انسانی است و اینها هم ناشی از ظلمتها و هواپرستیها و اخلاق و اعمال ناپسند است. اساساً یکی از اصلیترین نشانههای انتظار صحیح و حقیقی آن است که انسان را به خودسازی وادار میکند. زیرا چطور ممکن است انساان آلوده و ناپاک باشد، اما در عین حال حقیقتاً هم منتظر و آرزومند انقلابی باشد که هدفش ریشهکن کردن آلودگیها و ناپاکیهاست؟! من اگر فاسد و آلوده هستم چگونه میتوانم آرزومند بر پا شدن نظامی باشم که فاسدها و آلودهها را طرد میکند و کنار میگذارد؟!
امام صادق علیه السلام در روایتی مىفرمایند: «هر كس مشتاق است كه از ياران قائم ما باشد، بايد منتظر ظهور او باشد و پرهيزكارى پيشه سازد و داراى اخلاق نيكو باشد و بدين گونه انتظار آن روز را كشد. چنین کسی اگر پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در تقوا و اخلاق نیکو) بکوشید و منتظر باشید (و این حالت) گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده.»[4]
[1]- جهت مطالعه شمارههای قبلی دفترچه به پایگاه اینترنتی مؤسسه خیریه نیکگستر وصال به آدرس «vesalngo.ir» و موسسه فرهنگی قرآن و عترت فدک سبز طوس به آدرس«fadakesabz.ir» مراجعه فرمایید.
[2]- احتجاج طبرسی،ج۲،ص۴۹۵.
[3]- بقره، ۱۵۲.
[4]- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
شیعیان در هر دورانی نسبت به معصوم زمان خود و امام آن دوران وظایف و تکالیفی دارند که هر کس این تکالیف را رعایت کند، به مسیر حق راه یافته و تمام امور دنیا و آخرتش به بهترین وجه سامان مییابد. در این زمان که ولی اعظم الهی به دلیل رفتار مردمان از دیدگان پنهان است، وظایف شیعیان از گردنشان ساقط نشده؛ بلکه مضاعف گشته و نسبت به آن عزیز الهی تکالیفی دو چندان دارند. در اینجا به برخی از مهمترین وظایف منتظران اشاره میکنیم:
۱.شناخت و معرفت نسبت به امام:
بر اساس روایات متعددی، ورود به صراط مستقیم و حرکت به سمت خدا جز با شناخت امام و حجت خدا ممکن نیست و اگر کسی بدون این که امام زمان خودش را بشناسد از دنیا برود، مرگش مرگ جاهلانه و همراه با نادانی خواهد بود. البته شناخت هم مراتبی دارد. مرتبه ابتدایی، شناخت تاریخی و شناسنامهای امام است و مرتبه بالاتر، شناخت جایگاه، ویژگیهای والای امام، نقش امام در عالم هستی و زندگی انسانها، رشد و حرکت آنها به سمت خدا است. بر شیعه لازم است که درباره این مسأله مطالعه، پرسوجو و تفکر کند و حتی به خود امام متوسل شود و از او بخواهد که او را در این مسیر یاری کند و بر معرفتش نسبت به این امر بیافزاید.
۲. حرکت در راستای خواست امام:
امام نزدیکترین مخلوق به خداوند و حجت خدا در میان سایر مخلوقاتش است و خواست او عین خواست خدای تعالی است که اگر این خواست محقق شود، بهترین حالت در هر زمینهای است که بهتر از آن قابل تصور نیست. بنابراین تلاش برای تحقق خواست امام، همان انجام خواست خداست که این بالاترین عبادت و مصداق بهترین نوع بندگی خدای متعال است. از طرف دیگر تلاش برای حرکت در راستای خواست امام، لطف و عنایت ویژه الهی را شامل حال انسان میکند که نتیجه آن، سامان یافتن امور دنیا و آخرت انسان به بهترین وجه ممکن است.
۳.انتظار امر فرج و تلاش برای زمینهسازی ظهور امام زمان
مهمترین دغدغه تمام انبیاء، اهل بیتb و اولیاء الهی و اصلیترین هدف و وظیفه همه آنان در طول تاریخ، نجات انسانها از هلاکت و ظلمت، و هدایت آنها به سعادت و رستگاری حقیقی در دنیا و آخرت بوده است. این مهم، اصلیترین خواست آنهاست و همانطور که اشاره شد، بالاترین نوع بندگی خدای متعال، تلاش برای حرکت در راستای تحقق خواست حجت و ولی خداست. مهمترین خواست و دغدغه امام زمانf در این دوران تحقق امر فرج و فراهم شدن زمینههای ظهور مبارک ایشان است؛ زیرا که نجات انسانها جز با تحقق امر فرج و ظهور منجی موعود حاصل نمیشود. با تحقق فرج است که حکومت توحیدی عالمگیر میشود و عدل الهی در تمام عالم فراگیر میشود و زمینه برای رشد و تعالی معنوی توأم با سعادت و رفاه مادی به بهترین وجه ممکن برای همه انسانها فراهم میشود و این بالاترین خواست اولیاء الهی در تمام طول تاریخ بوده است.
پس اگر بهترین و بالاترین نوع بندگی تلاش برای تحقق خواست حجت و ولی خداست و بالاترین و مهمترین خواست ولی خدا و امام زمان در این دوران و بلکه در تمام دورانها، تحقق امر فرج و ظهور بوده است. واضح است که بالاترین و بهترین نوع بندگی و مهمترین وظیفه شیعیان در این دوران انتظار فرج و تلاش برای فراهم شدن هر چه بیشتر زمینههای این امر مبارک است و هر کدام از ما باید تلاش کند تا بفهمد که چگونه و به چه وسیلهای میتواند در این مسیر قدمی هر چند کوچک بردارد و چگونه میتواند در این امر عظیم سهمی هر چند ناچیز داشته باشد و تمام همّ و غمّ خود را متوجه این مسأله كند و این همان است که در روایات متعددی به آن اشاره شده است که «افضل اعمال امتِ اسلام، انتظار فرج است» (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۸)
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
شیعیان در هر دوره نسبت به معصوم و امام زمان خود وظایف و تکالیفی دارند که اگر همگان آن را رعایت کنند به مسیر حق دست یافته و راه راستی که در قرآن به آن اشاره شده است دست پیدا میکنند. در این زمان که ولی اعظم الهی علیه السلام به دلیل رفتار مردمان از دیدگان پنهان است، وظایف شیعیان از گردنشان ساقط نشده بلکه مضاعف گشته و نسبت به آن عزیز الهی تکالیفی دو چندان دارند. منتخبی از بیش از ۸۰ وظیفهای که در کتاب "پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی علیه السلام " آمده را با هم مرور کنیم:
تالیف : علی عامل سلوکی
بسم الله الرحمن الرحیم
نهم ربیع الاول روز عزت و شکوه
همانگونه که برخی از لیالی همانند شب قدر به جهت نزول قران در آن شب در دین مبین اسلام از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار است همین گونه نیز برخی از روزها و ایام است که یوم الله بلکه یوم الله اکبراند که نهم ربیع الاول در این شمار بلکه اشرف این ایام است. اما با کمال تأسف مشاهده میشود این روزِ با این عظمت آنچنان که باید مورد توجه قرار بگیرد مورد اهتمام واقع نشده و بالطبع سلوک و تمسک به حقیقت ولایت که ارزش و اعتبار نهم ربیع از آن است کم رنگ و به هیچ عنوان در خور چنین حقیقت بیبدیلی نیست. بر همین اساس نوشتار حاضر پس از بررسی علل این عدم توجه به این نتیجه رسیده که عدم درک چرایی نیاز به امام علیه السلام بخصوص امام حاضر و حی این زمان علت این خسران و عدم تمسک واقعی است. لذا این مقاله بر آن است تا اندکی از جایگاه رفیع ولایت امام عصر علیه السلام که در واقع یوم الله نهم ربیع تجلی گاه اصلی این حقیقت است و نیز واقعیت، چگونگی و چرایی نیاز به تمسک به ولایت حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا له الفداء را برای وصول به عبودیت حق تعالی به بحث و بررسی گذارد. باشد به لطف پروردگار حکیم و کریم ضرورت چنگ زدن به دامان پرمهر امام عصر علیه السلام بر همگان آشکار و هویدا گردد. در همین راستا بدون مقدمه به این مبحث ورود یافته و مختصری از این مهم در ادامه مورد کنکاش قرار گیرد:
خداوند متعال انسان را به گونهای آفریده که همواره خواستار بقای ابدی و همیشگی است و هرگز زوال و نیستی را برنمیتابد و برهمین اساس است که هر انسانی دوست دارد همیشه و در همۀ ایام موجود باشد. از آن سوی نیز خدواند متعال چنان قوای وجودی انسان را ترسیم نموده که برای وصول به این هدف یعنی همان سیر به مدارج کمال بتواند این راه را بپیماید. ( الَّذي خَلَقَ فَسَوَّى * وَ الَّذي قَدَّرَ فَهَدى (۳-۲) الاعلی ) و (قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى * قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى) (طه، ۵۰-۴۹) یعنی خداوند متعال روح انسان را به گونه ای آفریده که ذاتا تشنه کمال و طی نمودن پلههای ترقی است و در این مسیر نیز حد و مرزی نمیشناسد دلیل آن نیز این است که روح انسان دارای ظرفیتهای ویژه و بخصوصِ بالقوهای است که میتواند آنها را به فعلیت درآورد. به بیان دیگر انسانی که در سرشت و نهانخانه قلبش شمهای از اسماء و صفات خداوند متعال بودیعت گذارده شده است (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها...) (البقره، ۳۱) میتواند این حقایق بالقوه را که از کمترین حد برخوردار است با پرورش و تربیت به کمال و بقای پایداری ارتقاع دهد. اما هر انسانی برای وصول به این مهم همواره باید بیش از پیش خود را در معرض تجلی اسماء و صفات خداوند متعال قرار دهد. ( وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ) (الحجر، ۹۹) لکن نباید فراموش کرد، سیر در این وادی و پرورش روح در این مسیر فقط در زیر لوای ولایت امام زنده هر زمان میسر میگردد و از همینجاست که فرمود (من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه) (وسائل الشيعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶) زیرا امام علیه السلام مظهر تام و محل تجلی کامل اسماء و صفات خداوند متعال و واسطۀ فیض بین بندگان و پروردگار عالم است. او عالم به تمام ابعاد و اضلاع پنهان و آشکار روح و قلب انسان و همه مخلوقات برای پرورش و ارتقاع حقیقت ذاتیشان در جهت آینۀ تجلی صفات و اسماء پروردگار متعال گردیدن است. (... وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ) (یس، ۱۲) و از آن سوی چون غنی بذات فقط خداست و دیگران هر چه دارند از غنای اوست لذا هر کس به امام علیه السلام که محل ظهور و بروز کامل اسماء و صفات است واصل گردد در واقع به خدا وصل گردیده چون امام مانند اینهای است که نور پروردگار را انعکاس میدهد و خود فقر محض رب عزیز است همین نیز معنای جملۀ توحید و ولایت در واقع دو روی یک سکهاند میباشد. یعنی چون همه اسماء و صفات اصالتا مختص و ویژه خداوند متعال است و هیچ کسی در آن سهمی ندارد الا بتبع و در طول او لذا هر شخصی به محل تجلی اسماء و صفات متصل گردد در واقع آیئۀ تجلی اسماء و صفات حضرت حق گردیده است و درست به دلیل همین اهمیت است که ولایت ائمه علیهم السلام به شناخت پروردگار و نیز رسول پیوند خورده و از آن سوی نیز عدم شناخت امام علیه السلام برابر با ضلالت در دین که در واقع همان کفر و شرک است بیان گردیده است همان گونه که فرمود:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي(بحار الأنوار، ج۵۲، ص: ۱۴۷)
و در همین راستا است که امام رضا علیه السلام یکی از شروط ورود در حصن حصین توحید را وجود مبارک خودشان یعنی همان حقیقت ولایت بر میشمرد لذا نهم ربیع روز ولایت امام عصر ارواحنا له الفداء تجلی گاه و نقطۀ عطفی در نیل به شناخت رکن دین، توحید و خروج از شرک خفی و جلی است. هر چند اجداد آن بزرگوار فرمودهاند همۀ ما اهل بیت همانند هم هستیم... ( لانا کلنا واحد... ) اما نباید از این اصل غفلت ورزید که هیچ کدام از انبیاء و حتی اجداد طاهرین آن بزرگوار همانند وجود مقدس حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء از حیث تلألوی نور ولایت و انعکاس حقیقت اسماء و صفات در پرتو افکنی آن نور بویژه در برپا نمودن حکومت الهی جهانی که سراسر گیتی را فرا میگیرد به مانند حضرت مهدی علیه السلام موفق به ظهور و تجلی اسماء و صفات خداوند متعال در این بُعد نگردیدهاند. و شاید به دلیل همین جمال جمیل به طاووس بهشتیان ملقب گردیده است. ( بحارالانوار، ج۵۱، ص ۱۰۵،باب اول،حدیث ۴۱) لذا انسانی که تمام وجودش تمنای بقای تا ابد دارد تنها با پیوند به ولایت او است که میتواند به ابدیت و خلود دست یازد و باقی به بقای حق گردد که خود فرمود: (عبدی اطعنی اجعلک مثلی، انا حیا لایموت اجعلک حیا لایموت... بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خود سازم. من زندهای هستم که نمیمیرم تو را هم زندهای قرار دهم که نمیری... )(الجواهر السنیه ص ۷۰۹) در نتیجه عدم شناخت و عدم تمسک واقعی به ولایت حضرت ولی عصر علیه السلام حقیقتا به عدم پرستش خداوند متعال و خسران بیپایان منتهی میگردد. اما از آن سوی نیز طلب و عمل به فرامین و توصیه حضرت بقیه الله علیه السلام بخصوص تمنای تعجیل فرج آن بزرگوار از درگاه حق متعال میتواند انسان را به این ساحت مقدس و مبارک بیش از پیش موفق بدارد.
پس همیشه یادمان باشد و زیاد بگوییم : اللهم عجل لولیک الفرج
فهرست منابع :
سوره الاعلی، آیه ۲ و۳ و طه، آیه ۵۰.
سوره البقره، آیه ۳۱.
سوره الحجر، آیه ۹۹.
حر عاملی، وسائل الشيعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶.
سوره یس، آیه ۱۲.
علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۲، ص: ۱۴۷.
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۶.
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص ۱۰۵،باب اول،حدیث ۴۱.
حرعاملی، الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه، ص ۷۰۹.
بسمه تعالی
•نظر مسیحیان و یهود در هویت رهبر موعود الهی
نویسنده: سید محمد صادق محمدی
یهود و مسیحیان معتقدند که وی از ذریه اسحاق، از فرزندان یعقوب و از نوادگان داوود است. مسیحیان میگویند: این رهبر [موعود] اسرائیلی، مسیح بن مریم است که به دست یهود کشته شد. خدای متعال، وی را زنده کرد و از میان مردگان برانگیزاند و به آسمانش بُرد و در آخر دنیا، وی را میفرستد تا توسط وی، وعدهاش را تحقق بخشد.
یهودیان میگویند: وی [رهبر موعود] هنوز زاده نشده است.
باسمه تعالی
• منجیگرایی در آیین مسیحیت
نویسنده: مریم محمدی ارانی
نویدهای موجود در اناجیل معتبر بدین صورت آمده است:
همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینهزنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال میآید... آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان، جز پدر من و بس. لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان میآید.1
اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خود آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا میکنند، به قسمتی که شبان میشها را از بزها جدا میکند.2
باسمه تعالی
موعود از ديدگاه انجيل
مولفان: یداله دادجو و حنیفه خوگر
نام کتاب مقدّس مسیحیان، انجیل است که به دست چهار نفر جمع آوری شده و به نام نویسندگان آن مشهور گـشته اسـت. انجیل کـنونی مشتمل بر چهار انجیل متّی، مرقس، لوقا و یوحنا است. اینک، متن برخی از آن بشارتها را که در انجیل آمـده است، میآوریم:
فهرست مطالب صفحه
مقدمه 1
بشارت ظهور موعود در کتاب اوپانیشاد 2
بشارت ظهور موعود در کتاب باسک 3
بشارت ظهور موعود در کتاب پاتیکل 3
بشارت ظهور موعود در کتاب دید 5
بشارت ظهور موعود در کتاب دادتگ 6
بشارت ظهور موعود در کتاب ریگ ودا 7
بشارت ظهور موعود در کتاب شاکمونی 7
بشارت ظهور موعود در کتاب اشعیای نبی 8
شارت موعود در کتاب صفینای نبی 11
بشارت موعود در کتاب دانیال نبی 12
بشارت موعود در انجیل مرقس 13
بشارت موعود در انجیل لوقا 14
بشارت موعود در انجیل یوحنا 15
بشارت ظهورموعود در منابع زرتشتیان 15
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين،بارئ الخلائق اجمعين،و الصلاة و السلام علي عبد الله و رسوله و حبيبه و صفيه و حافظ سره و مبلغ رسالاته سيدنا و نبينا و مولانا ابي القاسم محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي اله الطيبين الطاهرين المعصومين، اعوذ بالله من الشيطان الرجيم:
وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون. . (1)
امام مهدی در کلام امیر المومنین علیهما السلام
حدثنا على بن أحمد بن محمد بن موسى بن عمران رضی الله عنه قال: حدثنا محمدبن أبی عبدالله الکوفی قال: حدثنا سعدبن عبدالله الکوفی قال: حدثنا سعدبن عبدالله، عن محمدبن عبدالحمید، و عبدالصمد بن محمد جمیعا، عن حنان بن سدیر، عن علی بن الحزور، عن الاصبغ بن نباتة قال: سمعت أمیر المؤمنین علیه السلام یقول: صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید.(1)
اصبغ بن نباته میگوید: شنیدم که امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمود: صاحب الامر (مهدىعلیه السلام) کسى است که در سرزمینهاى دور دست ساکن میشود و از میان مردم کناره میگیرد و به تنهایى زندگى میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
گذشته از اخبار و روایات فراوانی که رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) پیرامون حضرت حجت بن الحسن (عجل الله فرجه الشریف) بیان فرموده اند ، تعدادی از آیات کریمۀ قرآن هم با تاویل و تفسیر اهل بیت (علیهم السلام) بر مسئلۀ مهدویت عجل الله فرجه دلالت دارد و برای بشریت آینده ای درخشان و سرشار از سعادت و خوشبختی را پیش بینی می نماید و قاطعانه براین مسئله تاکید دارد که اگر چه اکنون جامعۀ بشری بر محور استکبار و استضعاف و خودخواهی قدرتمندان و ثروتمندان زورگو قرار گرفته اما دوام نخواهد داشت و اساس و پایۀ آن متزلزل است و فرو خواهد خواهد ریخت و زمام امور به دست کسی خواهد افتاد که دست قدرتهای زورگو و مستکبران خودخواه را از سر جامعۀ انسانی کوتاه و حکومتی بر پایۀ عدل و قسط در جهان بر قرار می سازد و نظام جامعه را اصلاح و ظلم و ستم را از میان بر می دارد.
البته از مجموعۀ آیاتی که در قرآن کریم آمده است چنین استفاده می شود که ظهور چنین مصلحی که حکومت عدل الهی را در جهان تاسیس و خود مجری آن می باشد نیاز به آمادگی و زمان مساعد دارد تا افکار مردم جهان و روح اجتماعی آنان آماده و مهیای پذیرش چنین حکومتی باشد و البته نجات مردم ستمدیده و رنج کشیده از یوغ استعمار و سلطۀ جباران و قدرتمندان چپاولگر نیازمند شرایطی است و تأییدات الهی و امدادهای غیبی هم از دریچۀ همین گونه عوامل و شرایط صورت می گیرد .
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن بیانگر هر چیزی است و هیچ تر و خشكی نیست، مگر اینكه در (این) كتاب روشن و روشنگر آمده است:
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فىِ كلُِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِكَ شهَِيدًا عَلىَ هَؤُلَاءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَنًا لِّكلُِّ شىَْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِين. (نحل 89)
(به یاد آورید) روزی را که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها برمیانگیزیم؛ و تو را گواه بر آنان قرارمیدهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.