«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»
السلام علیک یا صاحب الزمان ارواحنا فداک
السلام علیک یا عقیله بنیهاشم یا زینب الکبری سلاماللهعلیکِ
حمیده جعفری[1]
زینب(سلام الله علیها) آمد تا...
«زینب (سلاماللهعلیها) آمده است، تا صبر، از ظرفیت تعریف شده خود، عدول کرده باشد. آمده است، تا پایمردی بر مدار بینهایت انسانیت استقرار یابد. آمده است تا کوثر، کوثری ممتد آورده باشد.
شاید هیچکس به روشنی رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، گستره این آمدن را به یقین نرسیده! این را آغوش بیکرانی که برای فشردنش گشوده، اثبات میکند.»
ولادت حضرت زینب سلاماللهعلیها
حضرت زینب سلاماللهعلیها اولین دختر امیرالمؤمنین علیهالسّلام و حضرت زهرا سلاماللهعلیها در پنجم جمادی الاولی سال پنجم[2] یا سال ششم هجری در مدینه متولد شد.[3]
اسامی و القاب حضرت زینب سلاماللهعلیها
زینب به معنای «درخت نیکو منظر و خوشبو»[4] یا «زینت پدر» است.[5] بر اساس روایات متعدد، نامگذاری این بانوی گرامی توسط پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفت. به این صورت که پس از تولّد وی، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بردند و از ایشان درخواست کردند که نامی برای وی انتخاب نماید؛ امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این امر پیشی نمیگیرم. در آن هنگام پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسافرت بودند. بعد از گذشت سه روز، رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سفر مراجعت نمودند و همانگونه که رسم و سیره ایشان بود، نخست به منزل حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) وارد شدند. امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به محضرشان شرفیاب شدند و از ایشان درخواست کردند که برای دختر تازه متولد شدهشان نامی انتخاب کنند. رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمیگیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: «نام این مولود را «زینب» بگذار؛ چرا که در لوح محفوظ این چنین نوشتهایم.»[6] سپس پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) قنداقه وی را طلبیدند، او را بوسیدند و فرمودند: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است.» [7]
سپس جبرائیل مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) گریستند و فرمودند: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد. «إن من بكى عليها، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها.» [8]
در برخی منابع از ایشان به «زینب کبری» (سلاماللهعلیها) در برابر «زینب صغری»، دختر دیگر امام علی (علیهالسّلام) یاد شده است.[9]
کنیه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) «امّالحسن» و «امکلثوم» است[10] و القاب بسیاری برای ایشان نقل شده است؛ همانند عقیله بنیهاشم، عالِمه غیر مُعلَّمه، [11] عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی (علیهالسّلام)، معصومه صغری، امینة الله، نائبۀ الزهرا، نائبة الحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه و شریکة الحسین (علیهالسّلام).[12] همچنین ایشان را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید، «ام المصائب» نیز لقب دادهاند.[13]
دوران کودکی حضرت زینب (سلام الله علیها)
چنانچه زینب کبری (سلاماللهعلیها) در سال ۵ هجری متولّد شده باشد، تنها ۵ سال محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درک کرده است. عُبیدلی نسّابه از عالمان قرن سوم هجری نوشته است: «زینب (سلاماللهعلیها) در زمان حیات جدّش (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دنیا آمد.» [14]
ابناثیر جزری موصلی، مؤلف کتاب «اسد الغابه» اگر چه به تاریخ تولد حضرت زینب (سلاماللهعلیها) اشارهای نکرده است، اما ایشان را از «صحابیات» شمرده و گفته است: «کانت امراة عاقلة لبیبة جزلة؛ بانویی عاقل، خردمند و نیکو رأی بود.»[15] روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره ذرّیه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) وارد شده است که شامل این بانوی بزرگ نیز میشود. در روایت آمده است که شخصی از امام صادق (علیهالسّلام) سوال کرد: آیا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین فرموده است: «اِنَّ فَاطِمَةَ اَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ قَالَ نَعَمْ عَنَی بِذَلِکَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ زَیْنَبَ وَ اُمَّ کُلْثُومٍ؛ همانا فاطمه پاکدامن است پس خداوند ذریه او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ میفرمایند: بلی مقصود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حسن و حسین (علیهمالسّلام) و زینب (سلاماللهعلیها) و امّکلثوم (سلاماللهعلیها) بوده است.»
همچنین در برخی منابع آمده است که هنگام رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) هر دو خوابی دیدند که دلیل بر فوت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود؛ از این رو شروع به گریه و زاری کردند. زینب (سلاماللهعلیها) نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و گفت: «ای جد بزرگوار! دیشب در خواب دیدم که بادی سیاه وزیدن گرفت و دنیا را تیره و تار ساخت؛ تاریکی همه جا را فرا گرفت و مرا از سویی به سوی دیگر می برد. درخت تنومندی را دیدم و از شدت باد به آن درخت چسبیدم. اما باد درخت را از جای کند و بر زمین انداخت. به شاخه بزرگی از شاخه های آن درخت آویختم، اما باد آن را نیز کند. به شاخهای دیگر چسبیدم، آن نیز شکست. به یکی از دو شاخه فرعی آن چسبیدم، آن نیز شکست. در این حال از خواب بیدار شدم.»
رسول خدا (ص ) در حالی که می گریست، خطاب به زینب فرمود: «آن درخت جد تواست و شاخه نخستین مادرت فاطمه است، دومی پدرت علی و آن دو شاخه دیگر، برادرانت، حسنین می باشند که دنیا با فقدان آنان سیاه می گردد، تو در ماتم آنان لباس سیاه به تن خواهی کرد.»[16]
بنابراین حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در ایام کودکی چند سالی از حیات جدّ بزرگوار خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را درک کرده است. این بانوی گرامی با وجود کمی سن در زمان پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شمار راویان حدیث از آن حضرت بوده است؛[17] چنانکه روایاتی از ایشان به نقل از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره فضایل امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و شیعیان آن حضرت[18] و نیز روایتی درباره امامت ائمه (علیهمالسّلام) و وجود نُه امام از ذرّیّه سیّدالشهدا (علیهالسّلام)[19] نقل شده است.
همچنین بنا بر نقل چندین نفر از مورخان و محدثین شیعه و سنی، خطبه معروف فدک که در دوران کودکی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) توسط مادر گرامیاش ایراد شده است، توسط آن بانوی گرامی نقل شده است[20] که نقل چنین خطبهای از طرف دختری در سن ۵ یا ۶ سالگی و حفظ کامل آن با آن همه بلاغت و جامعیت، نشانه کمال رشد، فهم، علم و دانایی اوست.
در روایت است که روزی حضرت زینب سلاماللهعلیها در حالی که کودک خردسالی بود به امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض کرد: «ای پدر! آیا ما را دوست داری؟ حضرت فرمود: بلی ای فرزندم. فرزندان ما جگرگوشههای ما هستند. عرضه داشت: ای پدر! دو محبت ـ محبت به خدا و محبت به فرزند ـ در قلب مؤمن جمع نمیشوند. پس شفقت و مهربانی برای فرزند است و محبت خالص برای خداست.» این کلام والا از آن بانوی گرامی نشان از عظمت و عمق معرفت توحیدی ایشان در دوران طفولیت دارد و در روایت است که این سخن از آن بانوی گرامی باعث ازدیاد محبت امیرالمؤمنین علیهالسلام به ایشان گردید.[21]
بنا بر قول مشهور در مورد تولد حضرت زینب سلاماللهعلیها، آن بانوی گرامی پنج سال داشت که جد گرامیاش پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از دنیا رفت و اندکی بعد نیز مادرش فاطمه سلاماللهعلیها را از دست داد.
دوران بزرگسالی
از زندگانی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پیش از واقعه کربلا اطلاعات چندانی در دست نیست. بنا بر نقل مورخان آن بانوی گرامی در سال هفدهم هجری[22] با پسر عموی خود، عبداللهبنجعفر، ازدواج کرد[23] و مهریهاش مانند مهریه مادرش فاطمه(سلاماللهعلیها) ۴۸۰ درهم بود.[24] ثمره این ازدواج، چهار پسر و یک دختر به نامهای علی، عون، عباس، محمد و امّکلثوم بود.[25]
حضرت زینب سلاماللهعلیها در طول دوران زندگیاش با عبدالله، هیچگاه از پدر گرامیاش دور نبود. زمانی که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه منتقل کرد، زینب (سلاماللهعلیها) نیز با عبداللَّه بن جعفر به کوفه آمد و در آنجا ساکن شد و در دوران حکومت پدر گرامیاش به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. در خصائص زینبیه جزایری نقل شده است که زینب کبری (سلاماللهعلیها) در کوفه مجلس درسی برای زنها تشکیل داد و برای آنها قرآن را تفسیر میکرد.[26]
با توجه به مقام و احترامی که دختر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در کوفه پیدا کرده بود میتوان دریافت که ماجرای اسارت زینب (سلاماللهعلیها) و بیاحترامیهای جنایتکاران بنیامیّه و گماشتگان آنان که نسبت به آن بانوی بزرگوار پس از ماجرای جانگداز کربلا در این شهر انجام شد، تا چه اندازه برای دختر امیرمؤمنان ناگوار و دشوار بود و آن حضرت صبر و شکیبایی شگفتانگیزی در برابر این مصایب سخت از خود نشان داد و به خاطر رضای خدای سبحان این ناملایمات و اهانتها را برخود هموار کرد، تا آنجا که وقتی عبیداللَّهبنزیاد در آن مجلس شوم از وی پرسد: «کَیْفَ رَاَیتِ صُنْعَ اللَّهِ بِاَخیکِ؟؛ رفتار خدا را نسبت به برادرت حسین چگونه دیدی؟» زینب (سلاماللهعلیها) با کمال شهامت و قدرتی که حکایت از نیروی فوقالعاده ایمانی او میکرد، در پاسخ آن جنایتکار فرمود: «ما رَاَیْتُ مِنْهُ الّا جَمیلًا؛ من [از خدای تعالی] جز جز یک صحنه بسیار زیبا ندیدم» به راستی اگر برای دختر بزرگوار علی (علیهالسّلام) و این بانوی کمنظیر اسلام، در تاریخ جز همین یک فضیلت چیز دیگری به یادگار نمانده بود در معرفی عظمت و شخصیّت والای او کافی بود!
با شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام و صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام با معاویه، حضرت زینب سلاماللهعلیها در سال 41 هجری به همراه برادر گرامیاش به مدینه مراجعت کرد و تا زمان خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه در همان شهر ساکن بود. پس از آن که امام حسین علیهالسلام در رجب سال ۶۰ هجری در مخالفت با حکومت یزید ناگزیر مدینه را به سمت مکه ترک کرد، حضرت زینب سلاماللهعلیها نیز امام علیهالسلام را در این سفر همراهی کرد.[27] امام حسین علیهالسلام در میانه مراسم حج از مکه خارج و به سمت کوفه رهسپار شد و زینب سلاماللهعلیها را نیز با خود همراه کرد.
حضرت زینب سلاماللهعلیها در کربلا
در واقعه کربلا، نقش برخی از زنان بسیار حسّاس و مهم بوده است و در این میان نقش حضرت زینب سلاماللهعلیها بیبدیل است.
حضرت زینب (علیهاالسّلام) از همان ابتدای ورود به کربلا حضوری فعّال و سازنده داشت. در روز عاشورا آن بانوی گرامی در تمام مصائب و صحنههای ناگوار در کنار امام خویش با صبر و متانت ایستادگی کرد و دو فرزند خود عون و جعفر را نیز در راه آرمان حسینی علیهالسلام تقدیم نمود. امّا آنچه که به حضور این بانوی گرامی در جریان کربلا جلوه دیگری میبخشد و آنرا به صحنهای بسیار عظیم و بیبدیل حتی در تاریخ بشری مبدل میسازد، نقش ویژه آن حضرت در رهبری جریانهای بعد از شهادت برادرش سیدالشهدا علیهالسلام است.
حضرت زینب سلاماللهعلیها بعد از شهادت برادر گرامیاش به سبب تقیه و حفظ جان امام و برادرزادهاش حضرت سجاد علیهالسلام، در ظاهر وصی امام حسین علیهالسلام بود و رهبری کاروان اسرا را بر عهده داشت. در جریان غارت حرم و خیمههای اهل بیت علیهمالسلام در عصر عاشورا، آن بانوی گرامی با تمام توان تلاش کرد تا از ورود آسیب به زنان و کودکان بکاهد و جان امام و برادرزادهاش را به هر شکل ممکن از گزند دشمنان حفظ نماید و تمام وجود خویش را در این راه بذل نمود. این ایثارگری تا آخر این جریان و بازگشت کاروان اسرا از شام به مدینه ادامه داشت و تاریخ سراسر ماتم این دوران گواه است که اگر آن بانوی گرامی این چنین از خود ایثار نشان نمیداد، به احتمال قریب به یقین امام سجاد علیهالسلام نیز توسط دستگاه خونخوار یزیدی به شهادت میرسید و زنان و دختران بنیهاشم نیز به سرنوشتی نامعلوم دچار میشدند.
اما مهمترین وظیفه و نقشی که حضرت زینب سلاماللهعلیها در جریان کربلا ایفا نمود، انتقال پیام این حرکت عظیم به بدنه جامعه و رسواسازی دستگاه خلافت اموی و تبدیل پیروزی ظاهری و پوشالی آنان به شکستی فضاحتبار بود. آن بانوی گرامی وقایع پس از کربلا و دوران اسارت را به گونهای مدیریت نمود که حقانیت و مظلومیت امام حسین علیهالسلام و یارانش برای جامعه بیمار و غفلتزده آن روز کاملا آشکار شود و با سخنان آتشین و کوبنده خویش در کوفه و شام پایههای حکومت منحرف و آلوده و خونخوار اموی و یزیدی را چنان به لرزه درآورد که یزید ملعون همان زمان از کرده خویش پشیمان شد و انتساب شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش به خودش را انکار کرد و علنا از این عمل شنیع اظهار برائت نمود و در نهایت نیز مجبور شد بازماندگان کاروان اهل بیت علیهمالسلام را با حفظ احترام به موطن خودشان مدینه بازگرداند.[28]
به جرأت میتوان گفت که انتقال پیام و آرمانهای حسینی علیهالسلام به جامعه و سریان آن در طول تاریخ و تمام ثمرات عظیمی که این جریان در طول تاریخ داشته و هنوز نیز تأثیرگذاری آن ادامه دارد، مرهون تلاش و جانفشانی آن بانوی عظیمالقدر است و نقشی که حضرت زینب سلاماللهعلیها در این جریان ایفا کردند، یکی از مهمترین عوامل ثمردهی و بقاء انقلاب و آرمان حسینی علیهالسلام است و به تعبیر رسای شاعر: «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود»
وفات
در تاریخ وفات حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) اختلاف است. اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری، حدود ۱۸ماه بعد از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) پس از تحمل مصائب کربلا و رنجهای اسارت در ۵۷ سالگی به دیدار معبود شتافتند و در جوار حضرت حق آرام گرفتند.[29]
در کتاب بحر المصائب نوشته است: حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بعد از واقعه کربلا و رنج شام و محنت ایام، چندان گریست که قدش خمیده شده و گیسوانش سفید گردید و زندگیای سراسر حزن و اندوه داشت تا به سرای دیگر رخت بربست. [30]
علت اصلی وفات حضرت زینب (سلاماللهعلیها) کاملا مشخص نیست و در اینباره گمانههای مختلفی وجود دارد. بر اساس برخی از نوشتهها آن حضرت مریض شدند و به طور طبیعی وفات کردند.[31] این احتمال طبیعی به نظر میرسد که چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید، در اثر آنها بیمار شد.
بر اساس برخی از احتمالات حضرت زینب سلاماللهعلیها توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم بعید نیست. چون حضرت زینب سلاماللهعلیها همه وقایع کربلا را دیده بود و وجود ایشان یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید بود و یزید نمیتوانست آن بانوی گرامی را تحمل کند. البته دلیل قطعی تاریخی برای این احتمال دیده نشده است. بیمار شدن حضرت مهمترین و قابل قبولترین احتمال برای وفات ایشان است. در این احتمال حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بر اثر بیماری و یا مصائب و سختیهایی که از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن ۵۷ سالگی در شام وفات و یا به شهادت رسیدند. [32]
البته در مورد محل دفن حضرت زینب سلاماللهعلیها نیز در میان مورخان اختلاف است. اما مشهورترین قول که اکثر محققین و اهل علم به آن قائل هستند این است که مرقد مطهر این بانوی گرامی در سمت جنوب شرقی دمشق، پایتخت کشور سوریه و در هفت کیلومتری آن، در روستای «راویه» و در منطقه «غوطه» دمشق واقع شده و از گذشته تا به حال پیوسته کعبه پیروان، مکان حاجتروا شدن پیشگامان و مقصود دلهای مؤمنانی است که از تمام سرزمینهای اسلامی به آنجا روی میآورند.
قطرهای از دریای فضائل و مناقب زینب کبری سلاماللهعلیها
در میان دختران ائمه(علیهالسّلام)، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) جایگاه ویژهای دارد و پس از فاطمه (سلاماللهعلیها) و خدیجه (سلاماللهعلیها) شریفترین و بزرگترین زن از زنان اسلام است.[33] آن بانوی گرامی از جمله زنان نادری است که بیشترین بهره را از نور امامت برد و توانست خود را به عالیترین درجههای کمال و صفات پسندیده برساند و شایستگی هدایت در حساسترین مرحله زمانی را به دست آورد.
آن حضرت در خردمندی و تدبیر به عقیله بنیهاشم شهرت یافت و عبداللهبنعباس از ایشان با این عنوان یاد کرده است. [34]
زینب (سلاماللهعلیها) باوقار، عفیف و پاکدامن و باحیا، [35] اهل عبادت و نافله شب بود؛ چنانکه در شب عاشورا نیز در حال عبادت و مناجات بود.[36] از امامسجاد (علیهالسّلام) نقل شده است زینب (سلاماللهعلیها) در بازگشت از سفر کربلا، همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه میکرده و در بعضی منازل از شدت گرسنگی و ضعف، نشسته نماز میگزارده است؛[37] چنانکه امامحسین (علیهالسّلام) از او خواسته است در نافله شب ایشان را دعا کند[38]
ایشان در فصاحت و بلاغت چون پدرش علی (علیهالسّلام)[39] و مادرش فاطمه (سلاماللهعلیها) [40] بود. خطبههای پرمغز و تأثیرگذار آن حضرت، گواه این نکته بود و شنوندگان را به یاد خطبههای علی (علیهالسّلام) میانداخت.[41]
به گفته ابن اثیر: «آن بانوی گرامی در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیهترین مردم به پدر و مادر خویش علیهماالسلام بود.»[42]
زینب سلاماللهعلیها بانویی مدیر و مدبر بود و عملکرد شگفت آن حضرت در جریانات پس از کربلا به خاطر امتیازاتی از قبیل: وقتشناسی، عقل و تدبیر، فصاحت و بلاغت، شجاعت و شهامت و... تاثیر بسزایی در تاریخ داشت و تحوّلات عظیمی به وجود آورد.
پرستاری با الگوگیری از حضرت زینب (سلام الله علیها) مقدسترین حرفه است
زن امروز الگوی کار و زندگی در این دنیا را میخواهد. اگر الگوی او حضرت زینب (سلاماللهعلیها) باشد، کارش عبارت است از فهم، درک و تمییز درست، هوشیاری و درک موقعیتها و انتخاب بهترینها و رسیدن به کاملترین نتایج جوامع بشری.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) از همان دوران طفولیت به پرستاری از بیمار، مصدوم و مجروح پرداخت. پرستاری از مادرش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، در ایام بیماری، نقطه آغاز این زندگی است. پرستاری از پدر بزرگوارش هنگام مجروح شدن در جنگهای مختلف و هنگام ضربت خوردن، از دیگر موارد خدمات حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است . بعد از ارتحال جانگداز رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در اثر فراق پدر و مصیبتهای بعد از آن، در بستر بیماری افتاد. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) که شاهد ناجوانمردانه ترین حوادث تاریخ بود - از مادرش پرستاری و پذیرایی میکرد . او در شش سالگی ضمن پرستاری از مادر، وی را برای ایراد خطبه تاریخی تا مسجد همراهی کرد، و آنگاه تمام خطبه را حفظ نموده و به آیندگان منتقل نمود. همچنین روزهایی که امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) در اثر خیانت همسرش در بستر بیماری افتاده بود بهترین یاور و خدمتگزار آن بزرگوار خواهر گرامیاش حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بود. و بالاخره در صحنه دردناک کربلا، زینب کبری (سلاماللهعلیها) وظیفه پرستاری خود را به اوج رساند. در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب (سلاماللهعلیها) بود. [43] او با کوله باری از این تجربه های آموزنده و تلخ، کمر همت بسته و برای پاسداری از خونینترین حماسه تاریخ و رساندن پیام اسلام و حقیقت به گوش جهانیان با برادرش امام حسین (علیهالسّلام) هجرتی تاریخی و سرنوشت ساز را آغاز نمود که کمترین مصیبتهای آن، نظارهگر بودن شهادت برادران، فرزندان و برادرزادههای عزیز و گرامیاش بود.
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرماید: شبی که فردای آن پدرم به شهادت رسید، من نشسته بودم و عمّهام زینب (سلاماللهعلیها) نزد من بود و از من به نیکوترین صورت پرستاری میکرد [44]
«پرستاری ترکیبی از یک مجموعهی ارزشهای اخلاقی و فضایل انسانی است؛ از شفقّت و دلسوزی بگیرید تا مسئولیّتپذیری، تا صبر و بردباری در برابر بیتابیها و کجخلقیها، تا اهتمام و دقّت و رعایت نسبت به آن انسانی که تحت رعایت او است، تا صبر و استقامت و دلزده نشدن از مشاهدهی سختیها.[45] حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها)، الگوی پرستاری شناخته شده است و با نامگذاری روز پرستار بین جامعهی پرستاران و بانوی باعظمت اسلام یک ارتباط ویژهای برقرار شده است.»[46]
«همزمانیِ روز پرستار با ولادت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) یک امر مهمّی است. آن کسانی که هوشمندانه این نام را، این عنوان را برای روز پرستار، این زمان را برای روز پرستار انتخاب کردند، کار مبارکی انجام دادند؛ حقیقتاً بهجا است.» [47]
[1]- دانشجوی دکتری رشته قرآن و علم (گرایش روانشناسی) جامعه المصطفی العالمیه
[2]. کحّاله، عمر رضا، أعلام النساء، ج۲، ص۹۱.
[3]. عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۲۳.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۵۳، ذیل واژه «زنب».
[5]. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۰.
[6]. شریف القرشی، السیده زینب، ۱۴۲۲، ص۳۹؛ قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۳۵.
[7]. جزائری، نورالدین، الخصائص الزینبیة، ص۴۴؛ دیباجی، ابوالقاسم، زینب الکبری بطلة الحرّیة، ص۱۵؛ جزائری، نورالدین، خصائص الزینبیة، ص۴۲.
[8]. قزوینی، سیدمحمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ج۱، ص۵۱۰؛ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، ص۶۳۶.
[9]. مفید، محمدبنمحمد، الارشاد، ج1، ص۳۵۴.
[10]. جزائری، نورالدین، خصائص الزینبیه، ص۴۷.
[11]. (امام سجاد (علیهالسّلام) پس از سخنرانی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در کوفه به او فرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ خدای را سپاس که تو عالمی هستی که نزد کسی نیاموختهای و فهیم و دانایی هستی که نیاز به آموزش و فراگرفتن از دیگران نداشتهای» (طبرسی، احمدبن علی، احتجاج، ج۲، ص۳۰۵)
[12]. جزائری، نورالدین، الخصائص الزینبیة، ص۵۲-۵۳؛ بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال، ج۱۱، ص۹۴۸.
[13]. امین، سیّد محسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۳۷.
[14]. عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۲.
[15]. قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۳، ص۴۹۷؛ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابیالکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۷، ص۱۳۴.
[16]- النقدی، الشیخ جعفر، زينب الكبري، قم، منشورات مکتبه المفید، ۱۴۰۴ق، ص ۱۹.
[17]. قزوینی، سید محمدکاظم، الزینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۱–۳۲.
[18]. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۶۸.
[19]. خزاز رازی، علیبنمحمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۱۹۳–۱۹۴.
[20]. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشّرایع، ج۱، ص۲۴۸؛ ابنابیالحدید، عبد الحميدبنهبهالله، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۱.
[21]. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۵، ص۲۱۵؛ قرشی، باقر شریف، السیدة زینب علیها السلام رائدة الجهاد فی الاسلام، ص۴۵.
[22]. زینب کبری عقیله بنی هاشم (سلاماللهعلیها)، حسن الهی، ص۷۶.
[23]. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۲۵.
[24]. رسولی محلاتی، هاشم، زینب (سلاماللهعلیها) عقیله بنیهاشم، ص۱۵.
[25]. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰؛ ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۲۰۷؛ ابوالقاسم ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۶۹، ص۱۷۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۷.
[26]. جزايري، نورالدین، خصائص زینبیه، ص ۲۷
[27]- ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۲۲۸، قم، منشورات الشريف الرضي، ۱۳۷۳ش.
[28]- ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۰۸، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بیتا؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۸، ص۴۴۵؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
[29]. قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۵۹۱.
[30]. تبريزي، جعفر بن سلطان احمد، بحر المصائب، ص۲۵۳.
[31]. بداونی، عبدالقادر بن ملوکشاه، منتخب التواریخ، ص۶۷.
[32]. عبیدلی نسابه، یحیی بن حسن، اخبار الزینبیات، ص۱۹–۲۲؛ شرفالدین، عبدالحسین، جنة التحقیق و التالیف، السید زینب فی تاریخ الاسلام، ص۴۸-۴۹.
[33]. رسولی محلاتی، هاشم، زینب علیها السلام عقیله بنیهاشم، ص۹.
[34]. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص۹۵.
[35]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴۵، ص۱۱۵؛ جزائری، نورالدین، خصائص الزینبیه، ص۴۴–۴۵.
[36]. بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال،ج۱۱، ص۹۵۴.
[37]. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۲.
[38]. مفید، محمدبنمحمد، الامالی، ۳۲۱؛ محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۹.
[39]. بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال ج۱۱، ص۹۵۴؛ محلاتی، ذبیحالله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۲؛ رسولی محلاتی، زینب علیها السلام عقیله بنیهاشم، ۲۹.
.[40] رسولی محلاتی، هاشم، زینب علیها السلام عقیله بنیهاشم، ۲۹.
[41]. امین، سیّد محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۳.
[42]. ابن اثیر،علی بن محمد، أسدالغابة، ج۶، ص۱۳۲.
[43]. امین، سیّد محسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۳۷.
[44]. مفید، محمد بن محمد، ارشاد مفید، ج۲، ص ۹۳.
[45]. بیانات رهبری مورخ: ۱۱/۱۰/۱۳۹۸ Khamenei.ir
[46]. بیانات رهبری مورخ: ۱۱/۱۰/۱۳۹۸ Khamenei.ir
[47]. بیانات رهبری مورخ: ۱۱/۱۰/۱۳۹۸ Khamenei.ir